
قصه ها در قصه درماني با فراهم کردن فرصتها، ايجاد بستري براي تخليه هيجاني و همانندسازي و بالا بردن درک کودک مي توانند منبع مهمي در تغيير و بهبود مشکلات و اختلال هاي کودکان محسوب شوند. در قصه معمولاً کودک با شخصيت داستان هم ذات پنداري مي کند و با فرضيه سازي و ارائه راه حل هاي مختلف براي حل چالش شخصيت داستان، مهارت حل مسئله خود را رشد مي دهد. از آنجايي که کودکان در مورد مشکلات خود بينش چنداني نداشته و توانايي ابراز خود را ندارند، قادر به بيان مشکل اصلي خود نيستند و آموزش هاي مستقيم و روان درماني هاي معمول در مورد آنها کارايي کمتري دارد، براي رفع اين مشکل عده اي از درمانگران از قصه درماني استفاده مي کندد. ذهن کودکان مفاهيم علمي، تاريخي، اخلاقي و رفتاري را از طريق داستان و داستان گويي بهتر درک مي کنند. قصه ها با دعوت به خير و خوبي، رفتارهاي جامعه پسند را در کودکان تقويت مي کند و بدين گونه با کنترل هيجان هاي کودکان رفتارهاي سازگارانه و خوب را در آنها پرورش مي دهد. قصه ها باید طوری باشد که الگویی از مهارت های اجتماعی و شیوه های مناسب مواجه شدن با مشکلات را در موقعیت های مختلف به کودکان ارائه کند. بهتر است این قصه ها در گروه گفته شود تا فرصتی برای کودکان جهت شناخت و بحث پیرامون رفتارهای قابل پذیرش و غیر قابل پذیرش فراهم کند. زیرا این رفتارها در گروه رخ می دهند، همچنین در گروه، کودک قادر به تمرین رفتارهای جدید است. می توان پس از پایان قصه با سوال در مورد شخصیتها و رویدادهای داستان، و بحث در مورد مشکلات و بحرانهای درون قصه و راه حل های آنها و پرسش در مورد تجربیات کودکان در چنین شرایطی به نتایج بهتری رسید. همچنین می توان به کودکان فرصت داد تا نقش شخصیت های داستان را بازی کنند یا داستان و یا بخشی از آن را نقاشی کنند تا جذابیت برنامه بیشتر شود.