
کودکان ناتوان در یادگیری مشکلات رفتاری بیشتری نسبت به کودکان فاقد مشکلات یادگیری دارند. دلایل مختلفی را می توان در این زمینه ذکر کرد. در موارد زیادی مشکلات یادگیری ممکن است به حالات عاطفی مختلفی چون شکست و ترس از شکست خوردن، نداشتن اعتماد به نفس، ترس از یاد نگرفتن، ترس از مورد تمسخر یا تنبیه شدن، اضطراب شدید و افسردگی منجر شود. در عین حال این حالات عاطفی، خود باعث تشدید مشکلات یادگیری می شود. مشکلات توجه و تفکر یکی از مسایل عمده ای است که کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری با آن مواجه می شوند. این مشکلات به علت فقدان توجه انتخابی در این کودکان است که باعث می شود کودک به هنگام یادگیری به مطالب اصلی توجه نکند، یا به عبارتی توجه به مسایل جانبی باعث می شود آنها از فراگیری مطالب اصلی باز بمانند. معمولاً نارسایی توجه به شکل نقص در شروع، حفظ و تداوم توجه است که فرض می شود برای موفقیت در یادگیری های تحصیلی و روابط اجتماعی ضروری هستند. در ارتباط با مشکلات اجتماعی شدن کودکان ناتوان در یادگیری می توان گفت این کودکان با این که از هنجارهای اجتماعی آگاهی دارند، اما تمایلشان برای هنجارشکنی بیش ازسایر کودکان است. این کودکان از ناتوان بودن در یادگیری عصبانی می شوند، به علاوه ممکن است دوستان بزهکاری داشته باشند و چون به دلیل شکست های تحصیلی نمی توانند شغل مناسبی در جامعه به دست آورند به این رفتارها متوسل می شوند. همچنین یکی از دلایل احتمالی بروز رفتارهای اجتماعی ناکارآمد را می توان ضعف در خود مهارگری دانست. یک کودک یا نوجوان با خود مهارگری زمانی را صرف فکر کردن به انتخاب ها و نتایج احتمالی می کند و سپس بهترین انتخاب را می کند. افراد با مهارت خود مهارگری پایین تمایل بیشتری در نشان دادن رفتار پرخاشگرانه در پاسخ به تهدیدات بیرونی در مقایسه با افراد با خود مهارگری بالا دارند. از جمله فواید کنترل و تنظیم هیجانات، کنترل سطوح برانگیختگی برای به حداکثررساندن عملکرد، پشتکار داشتن، به رغم دلسردی و وسوسه، جلوگیری از واکنش مخرب در مقابل تحریک و عملکرد صحیح به رغم فشارهای وارده است. ناتوانی در تنظیم هیجان حاصل از مخالفتهای اجتماعی و ترس از این گونه مخالفت ها گاهی آنقدر شدید است که بر تلاش های فرد برای انجام عمل صحیح چیره می شود. لذا باید به مشکلات رفتاری کودکان ناتوان در یادگیری بیشتر توجه شود و امکاناتی در جهت حل این مشکلات فراهم شود.