
در برنامه درسي فلسفه براي کودکان تلاش مي شود تا فرد چگونگي يادگيري تطبيق دادن خود با آينده و نحوه شکل دهي به آينده را بياموزد. همچنين دانش آموزان اين توانايي را مي يابند که در برخورد با مسائل، شقوق مختلف را بررسي کنند، ارتباطات بين آنها را درک کنند و به عواقب اين ارتباطات توجه کنند. اين برنامه آموزشي به جاي اينکه در پي مطرح کردن موضوعات فلسفي به غير فيلسوفان يا حل مسائل آنها باشد، به دنبال ايجاد فرصت هايي است که در آنها دانش آموزان با کارهاي فکري مسائل خود را حل کنند. در رويکرد فلسفه براي کودکان، آموزش فلسفه، به معناي عام آن، به کودک هدف نيست، بلکه اين روش کودکان را با فکر کردن، پرسش و پاسخ، کندوکاو و انتقاد آشنا مي کند و در ضمن روحيه مسئوليت پذيري را در آنها به وجود مي آورد. در اين برنامه تبديل کودکان به افرادي متفکر، انعطاف پذير و منطقي مدنظر است و در صورت اجراي درست، توانايي هايي براي کودکان به ارمغان مي آورد که نه تنها در پيشرفت تحصيلي بلکه در کل زندگي اجتماعي اش تاثير مي گذارد. مهارتهاي فکري دانش آموزان در اين برنامه به گونه اي است که بايستي آمادگي برخورد معقول با مشکلات زندگي را داشته باشند و بتوانند از مهارتهاي سطح بالاي فکري استفاده کنند. آنها بايد ياد بگيرند که با چالش هاي هر مرحله از زندگي، متناسب با آن مرحله، برخورد کنند و براي کنترل خويش در موقعيت هاي خاص و انتخاب راه حل صحيح و واکنش عاقلانه خود، طوري تلاش کنند که متناسب با برنامه زندگي و در جهت تحقق اهداف آنان باشد. بدين ترتيب در برنامه درسي فلسفه براي کودکان، دانش آموزان قادر مي شوند که در موقعيت هاي جديد واکنش مناسبي نشان دهند و رفتارهاي خود را براساس اهداف آينده شکل دهند. اهداف برنامه فلسفه براي کودکان شامل پرورش تفکر خلاق، پرورش تفکر انتقادي، تفکر مسئولانه، و پرورش ارزش هاي اخلاقي، آموزش ارزش هاي اخلاقي، آموزش ارزش هاي هنري، و نيز رشد فردي و ميان فردي است.
اين اهداف به کمک سه منبع داستان هاي کوتاه فلسفي، کتاب راهنماي معلم، و معلم تعيين مي شود. ليمپن بنيانگذار برنامه فلسفي براي کودکان، معتقد است که سبک هاي آموزش در دوره کودکي به گونه اي است که کودکان را متفکر، نقاد و خلاق نمي کند و به همين دليل، اين کودکان در دوره جواني از مهارتهاي زندگي مبتني بر قدرت تمييز و استدلال برخوردار نمي شوند. روش سنتي آموزش روش حفظ کردن مطالب است و کودکان، با حفظ کردن مطالب و انباشتن ذهن از اطلاعات، مهارتهاي فکري سطحي و کم ارزشي را به دست مي آورند. فراتر از چنين مهارتي بايد به کودکان قدرت مفهوم سازي، تحليل مفهومي، استدلال، نقد و داوري آموخت. کسب معلومات قسمتي از حقيقت را در بر مي گيرد و محدود کردن تعليم و تربيت به کسب معلومات صحيحي نيست. فلسفه براي کودکان در عين حال هدف اجتماعي نيز دارد و آن فرايند تصميمي گيري دموکراتيک است. اين برنامه در پرورش مشارکت منظم و پرورش خودآگاهي فرد سهم قطعي دارد.
برخي از اهداف فلسفه براي کودکان شامل :
- احترام به عقايد يکديگر، پس از آموزش عملي و ممارست، در آنها به صورت عادت درآيد
- کودکان انتقادپذير شوند و رد عقايدشان را به صورت مستدل و به راحتي بپذيرند
- در ارتباطات اجتماعي به راحتي ابراز عقيده کنند
-