
کودکان زمین های بازی طبیعی را دارای کارکردهای بیشتر، زیباتر، صمیمی تر و دارای انسانیت و ارزش های طبیعی بیشتری از آنچه توسط بشر ساخته می شود، میدانند. به لحاظ کاربردی، کودکان از طبیعت پاداش های مادی، معنوی و فیزیکی بیشتری به دست می آورند. از لحاظ زیباشناسی، طبیعت جذاب تر است و این جذابیت به دلیل تنوع آن و برخورداری از کیفیت شباهت در عین تفاوت است. در اصطلاح انسانی، کودکان ترجیح میدهند با طبیعت در ارتباط باشند؛ چرا که ساخته دست بشر نیست و دارای تنوعی بی پایان و زیباست. از دید طبیعت۔ شناسی، کودکان طبیعت را به عنوان سکوی جست و جو برای کشفیات جدید جذابیت و رضایت می بینند. اسناد رو به رشد فراوانی وجود دارد که محیط طبیعی، دارای اثرات مثبت بر سلامت بزرگسالان، شامل سلامت روانی بیشتر، عملکرد شناختی برتر، بیماری های جسمی کمتر و بهبود سریع تر بیماری هاست. تحقیقات، شواهد روشنی از فواید اساسی تر طبیعت بر کودکان را ارائه میدهد که به دلیل انعطاف پذیری بیشتر کودکان است. طبیعت اثر استرس را بر کودکان خنثی می کند و به آنها کمک می کند با سختی های زندگی کنار بیایند. هر قدر بیشتر در معرض طبیعت باشیم، فواید آن بیشتر است. کودکان با علائم سندرم بیش فعالی و کم توجهی، پس از تماس با طبیعت قادرند بهتر بر کارهایشان تمرکز کنند.
در تحقیقی که در کشور استرالیا انجام شد، ویژگیهای زمین های بازی مناسب و مورد علاقه کودکان، تماما با ویژگی های یک زمین بازی که از عناصر طبیعت به عنوان وسایل و ابزار بازی بهره گرفته منطبق می باشد. محیطهای بازی خارج از خانه می تواند فرصتهای تحصیلی بسیاری را برای بچه ها، مخصوصا در مورد مهارتهای اجتماعی و یادگیری، فراهم سازد. کودکانی که در تماس با طبیعت قرار ندارند، فهم این موضوع را که طبیعت در حیاط پشتی خانه آنها و در همسایگی آنهاست از دست میدهند که این حالت کودکان را از دانش و درک جهان طبیعت جدا می کند. کودکانی که به شکل منظم در محیطهای طبیعی بازی می کنند، تناسب حرکتی بیشتری شامل هماهنگی، تعامل و چالاکی نشان میدهند. این کودکان کمتر هم بیمار می شوند. مشکلی که در مورد بیشتر آموزش ها برای کودکان وجود دارد این است که روش آموزشی بیش از اینکه نگاهی کودکانه داشته باشد، روش آموزش بزرگسالان را دنبال می کند. کنجکاوی کودکان نسبت به طبیعت که تنها راه فهم طبیعت برای کودک است، نیازمند کشف و بررسی جهت یادگیری است. از اصلی ترین مشکلات در آموزش کودکان، آموزش زودرس مفاهیم انتزاعی یعنی آموزش به کودکان به صورت خشک و رسمی است. نتیجه تلاش برای آموزش کودکان در سنین بسیار پایین در مورد مفاهیم انتزاعی مانند نابودی جنگل های طبیعی، باران های اسیدی، سوراخ شدن لایه ازون و شکار نهنگ ها می تواند جدا شدن کودک از طبیعت باشد. این نوع آموزش ها می تواند برای کودکان با سنین بالاتر مثلا دوران راهنمایی مناسب باشد. اما از لحاظ سنی برای کودکان پیش دبستانی یا دبستانی مناسب نیست. وقتی از کودکان بخواهیم با مشکلاتی فراتر از تواناییهای شناختی، فهم و کنترلشان روبرو شوند، کودکان عصبی و ناسازگار شده و دچار ترس از موضوع می گردند. جان بروس تذکر میدهد که دانش، بدون عشق بی فایده است. وقتی عشق ابتدا بیاید، مطمئنا پس از آن آگاهی نیز خواهد آمد. مشکلی که در مورد بیشتر برنامه های آموزشی مخصوص کودکان وجود دارد این است که بزرگسالان تلاش می کنند تا دانش و مسئولیت را به کودکان بیاموزند، پیش از اینکه کودکان اجازه بیابند تا رابطه ای دوستانه با طبیعت برقرار کنند.