
کودکان زمین های بازی طبیعی را به عنوان محلی می شناسند که در آن می توانند با مجموعه متنوعی از عناصر طبیعی بازی کنند. ساختارهای موجود در این زمین ها اصولا ابزارهای بازی در اشکال و رنگهای متنوعند که توجه کودکان را به خود جلب می نمایند. وسایل بازی مرکب دوست داشتنی ترین ابزارها هستند؛ چرا که آنها کاربردهای مختلفی مانند بازی های حسی حرکتی و یا بازی با نقش ها را فراهم می کنند. اما در زمین های بازی مصنوع، بیشتر تزئینات و ابزارها ثابت هستند. در آنها تغییر در اشکال، رنگها و بافتها اصلا موجود نیست یا اندک است. به این علت که بزرگسالان طرح آن را نهایی می کنند. بنابراین کودکان آن را به عنوان محلی می شناسند که فرصتهای تازه ای برای بازی در آینده ایجاد نمی کند. برعکس، جریان آب و گیاهان اطراف آن از نظر شکل، رنگ، بافت و حتی گاهی بو و عطر عناصری پویا هستند. کودکان قادر به دیدن گلهایی هستند که در نهایت تبدیل به میوه می شود و سطوح جریان آب که بر اساس شدت بارندگی تغییر می کند. جریان آب طبیعی بیش از زمین بازی به کودکان اجازه کشف عناصر موجود را می دهد. به عنوان مثال ماسه و گل موجود در بستر جریان آب یا ساحل آن میتواند به شکلی مطلوب به کودکان اجازه دهد تا مشارکت ارزشمندی با عناصر جریان داشته باشند. علاوه بر آن علاقه و رضایت آنها به سطحی بالاتر گسترش می یابد. در مقایسه با امکانات بازی در یک جویبار، زمین بازی دارای فرصت ها و امکانات کمتری است. فضای کوچکتر برای بازی، عناصر کمتری برای بازی کردن و ترکیبات پویای کمتر مانند گیاهان، آب و حیوانات است. بیشتر تفاوت هایی که میان امکانات یک زمین بازی طبیعی و زمین بازی مصنوع وجود دارد، در عملکردهای بالقوه آنها در محیط نهفته است. عملکرد بالقوه معنای کاربردی این مجموعه ها و محتوای آنها برای بازی کودکان و درک فواید و مضرات آنهاست. در زمین های بازی طبیعی، ارتباط زیادی بین کودکان به وجود می آید، به خصوص در بازی های دسته جمعی، که این ارتباط نشانه شادی و خوشحالی کودکان است. نتیجه این روابط و انجام این کارها، احساس رضایت و جلب توجه را در کودکان تحریک می کند تا به انجام اکتشافات بیشتر در محیط، مخصوصا محل هایی که در آنها جریان آب وجود دارد و مورد علاقه ترین محل بازی کودکان نیز می باشد، بپردازند ودرعین حال در آن احساس آرامش و راحتی کنند.