
حل مساله به عنوان موضوعی اساسی در علوم شناختی، یکی از ابعاد ضروری زندگی فردی است. قدرت فرد در حل مسائل، تعیین کننده رشد یک شخصیت سالم و برقراری تعاملات مثبت اجتماعی است. مهارت حل مساله در زندگی کودکان ظهور بیشتری داشته و بسیاری از کارهای ابتدایی که برای بزرگسالان آسان و خودکار شده است؛ برای کودکان مساله ای تلقی می شود که باید راه حل آن را فرا گیرند. عوامل مختلفی در حل مساله دخالت دارند از جمله؛ عوامل محیطی نظیر سر و صدا، باورهای کنترل، فرایندهای خودکار خبرگی، شرح و بسط دانش و خود تنظیمی در حل مساله مهم هستند. حل مساله نه تنها به فرایندهای شناختی بلکه به راهبردهای خودتنظیمی نیازمند بوده و حل کننده مساله باید خود را مورد ارزیابی و نظارت قرار داده و از اجرای فعالیت های مناسب در راستای حل مساله آگاهی داشته باشد. یک حل کننده ماهر مساله الف) محتوا را به خوبی درک می کند(دانش محتوایی). ب) دارای مهارتهای ذهنی خاصی است. ج) قادر است برای استفاده از منابع و مهارتهایش برنامه ریزی کرده و در طول مساله مورد بازبینی قرار دهد. به عبارتی حل کننده موفق مساله راهبردهای خودتنظیمی را فعالانه در حریان تلاش خود برای حل مسائل به کار می برد. عوامل مختلفی همانند سن، جنسیت بر خودتنظیمی تاثیر دارند. تحقیقات نشان داده است که ارائه آموزش خودتنظیمی در سنین قبل از ورود به مدرسه، کودک را برای مواجهه با مسائل شناختی آماده ساخته، از این رو والدین با لحاظ کردن این مساله در روش تربیتی خویش می توانند عملکرد موفقیت آمیز کودکان خردسال خود را در حل مسائل متفاوت افزایش داده؛ زمینه رشد بهینه عزت نفس و استقلال آنها را فراهم نمایند.