
در ﺳﺎﻟﻬﺎي اﺧﻴﺮ وﺟﻮد اﻓﺴﺮدﮔﻲ در ﻛﻮدﻛﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺤﺮز داﻧﺴﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻛﻮدﻛﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺸﻜﻼت ﺟﺪي ﺑﺮاي ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ اﻳﺠﺎد ﻛﻨﺪ. ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي ﻛﻪ ﭘﮋوﻫﺸﻬﺎ ﻧﺸﺎن داده اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ افسردگی های ﻛﻮدﻛﻲ و ﻧﻮﺟﻮاﻧﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ اﺣﺘﻤﺎل ﺑﻴﻤﺎرﻳﻬﺎي رواﻧﻲ دﻳﮕﺮ، ﻧﺎراﺣﺘﻴﻬﺎي ﺷﺪﻳﺪ، رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎراﻧﻪ و ﺣﺘﻲ ﻣﺮگ و ﻣﻴﺮ ﻛﻮدﻛﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن را ﻛﺎﻫﺶ دﻫﺪ. ﺑﺮﺧﻲ ﻛﻮدﻛﺎن ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎي ﻛﻼﺳﻴﻚ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﺷﺎﻣﻞ ﻏﻤﮕﻴﻨﻲ، اﺿﻄﺮاب، ﺑﻲﻗﺮاري و ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ در ﺧﻮردن و ﺧﻮاﺑﻴﺪن را ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﻨﺪ. در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ دﻳﮕﺮ از ﻛﻮدﻛﺎن اﻓﺴﺮده ﻣﺸﻜﻼت و دردﻫﺎي ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ را ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ درﻣﺎﻧﻬﺎي ﻣﺘﺪاول ﭘﺎﺳﺦ ﻧﻤﻲدﻫﻨﺪ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺸﺨﻴﺺ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﺑﻪ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ و ﻧﻮع اﺑﺰارﻫﺎي ﺳﻨﺠﺶ ﻧﻴﺰ ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد، ﭘﮋوﻫﺶ ها ﻧﺸﺎن داده اﺳﺖ ﺑﺎ وﺟﻮد ﺗﺸﺎﺑﻪ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻛﻮدﻛﻲ ﺑﺎ ﺑﺰرﮔﺴﺎﻟﻲ، اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻛﻮدﻛﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﺑﺰرﮔﺴﺎﻟﻲ ﻃﻴﻒ ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ از ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ را ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻲﺷﻮد، ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ ﻛﻪ اﻓﺴﺮدﮔﻲ در ﻛﻮدﻛﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﻫﻤﺒﻮدي ﺑﻴﺸﺘﺮي ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ اﺧﺘﻼﻟﻬﺎي رواﻧﻲ دارد. ﺑﺎ وﺟﻮد اﻧﻮاع اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻛﻮدﻛﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن، اﺧﺘﻼل اﻓﺴﺮدﮔﻲ اﺳﺎﺳﻲ از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻣﻮاردي اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺧﺼﻮص ﻛﻮدﻛﺎن ﻣﻄﺮح ﻣﻲﺷﻮد و ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ اﺧﺘﻼل اﻓﺴﺮدﮔﻲ اﺳﺎﺳﻲ ﺑﺰرﮔﺴﺎﻻن ﻧﺎﺗﻮانﻛﻨﻨﺪه اﺳﺖ. ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي ﻛﻪ ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎي ﻓﺮد در ﻛﻮﺗﺎهﻣﺪت ﻳﺎ درازﻣﺪت دﭼﺎر آﺳﻴﺐ ﻣﻲﺷﻮد. در واﻗﻊ اﻓﺴﺮدﮔﻲ اﺳﺎﺳﻲ ﻛﻮدﻛﻲ اﺧﺘﻼل ﺧﻠﻘﻲ ﻋﻮدﻛﻨﻨﺪهاي اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪﻃﻮر ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪاي ﺑﺎ رﺷﺪ ﺑﻬﻨﺠﺎر ﻛﻮدك ﺗﺪاﺧﻞ ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي ﻓﺰاﻳﻨﺪه ﺑﺎ ﺧﻄﺮ رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﺧﻮدﻛﺸﻲ ﻫﻤﺮاه ﻣﻲﺷﻮد. ﺗﺸﺨﻴﺺ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻛﻮدﻛﺎن زﻣﺎﻧﻲ داده ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ در ﻳﻚ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ دورة دو ﻫﻔﺘﻪاي ﺷﻮاﻫﺪي دال ﺑﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﺎرﻛﺮد ﻧﺸﺎن ﺑﺪﻫﺪ. از ﺟﻤﻠﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﻛﻮدك اﻓﺴﺮده ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺗﺤﺮﻳﻚﭘﺬﻳﺮ ﻳﺎ ﺑﻲﻋﻼﻗﻪ ﺷﻮد و از ﺧﻴﻠﻲ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﻟﺬت ﻧﺒﺮد ﻳﺎ ﻫﺮ دو ﺣﺎﻟﺖ را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. در ﺿﻤﻦ ﻛﻮدك ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺪاﻗﻞ ﭼﻬﺎر ﻣﻮرد از ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎي زﻳﺮ را ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﻫﺮ روز داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺮﺧﻲ از ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎي ﻣﻬﻢ او ﻣﺨﺘﻞ ﺷﻮد:
۱- لاغر شدن و نرسیدن به وزن مورد انتظار
۲- اختلال در خواب (پرخوابی یا بی خوابی)
۳- کندی یا تحریک روانی - حرکتی شدید
۴- خستگی یا کم انرژی بودن
۵- احساس بی ارزش بودن یا احساس گناه بی جا و افراطی
۶- افت توانایی تفکر، تمرکز و تصمیم گیری
۷- افکار تکراری در مورد مرگ و خودکشی
علاوه بر اختلال افسردگی اساسی، اختلال افسرده خویی نیز از جمله اختلالهای خلقی یک قطبی نسبتا پایدار است که اغلب در کودکی بروز می کند. افسرده خویی کودکی دارای نشانه های افسردگی خفیف حداقل به مدت یک سال در کودکی و نوجوانی است که با حداقل دو مورد از نشانه های زیر همراه باشد: اشتهای کم یا پرخوری، انرژی کم و خستگی، احساس بی ارزشی، تمرکز کم یا ضعیف در تصمیم گیری و احساس ناامیدی. افسردگی کودکان ممکن است به عوامل شیمایی، زیستی، ژنتیکی و عوامل روان شناختی از جمله روان پویایی، شناختی، رفتاری، فشارهای روانی زندگی و عوامل محیطی - اجتماعی یا ترکیبی از موارد فوق مربوط باشد. بطور کلی حدود ۲ درصد کودکان پیش از سن بلوغ و حدود ۵ تا ۸ درصد نوجوانان دچار افسردگی هستند و طیف بالینی این اختلال را از غمگینی ساده تا افسردگی اساسی یا اختلال دو قطبی در بر می گیرد.