
قصه گويي با روشهاي متفاوتي قابل اجراست. ازجمله مي توان با استفاده از ابزارهاي مختلفي که به محتواي قصه ارتباط دارد، آن داستان را سر و سامان داد. با استفاده از حرکات و منيک صورت و صدايي موثر و رسا که شيوايي در طنين صداي قصه گو وجود دارد، مي تواند مخاطب خود را که کودک است به چالش بکشاند و او را جذب خود بکند. بدين صورت که به او قدرت فکري بدهد تا فکر کند و از نظر فکري و از نظر عاطفي احساس او را بيدار کند بهتر است که داستان براي کودک حالت سرگرم کننده داشته باشد و حس کنجکاوي او را برانگيخته سازد و اينکه بتواند تخيل او را درگير کند. قصه گويي با ابزار مي تواند بهترين روش براي اجراي يک قصه موفق شود. قصه بايد با جنبه هاي شخصيتي کودک ارتباط داشته باشد و باعث بالا رفتن اعتماد به نفس کودک گردد. آگاهي دادن به کودک درباره دنياي زيبايي که در آن زندگي مي کند مي تواند خود، عادتهاي مفيد و حس استقلال طلبانه و خلاقيت او را رشد و نمو داده و پيام رسان موفقيتهاي مفيد او در زندگي باشد. آيدن چمبرز در کتاب گفت و گو درباره کتاب در اين باره مي گويد: يک شب که هوا تاريک شده بود، نوه پنج ساله دوستم به ديدن او آمد. اين دختر از خانه شان تا خانه پدر بزرگ تنها آمده بود براي رسيدن به خانه پدر بزرگ(دوستم) بايد از راه باريکي از ميان درختان مي گذشت. پدر بزرگ پرسيد: نترسيدي که تنها آمدي؟ دختر جواب داد: نه، نه، پدر بزرگ، تمام راه براي خودم داستان شنل قرمزي را تعريف کردم.
کودک با خواندن يا گوش سپردن به قصه بر توجه و دقتش به پيرامون خود مي افزايد و درباره هر موضوع و پديده اي فکر مي کند. او از اين راه مهارت هايي مثل خوب ديد، خوب شنيدن، پرسيدن و به دنبال پاسخ بودن را به دست مي آورد. کتاب مناسب، تخيل کودک را تقويت مي کند و بر تجربه هاي او مي افزايد. به او لذت مي دهد و او را علاقه مند به خواند کتاب مي کند.