رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۴:۰۳:۵۸ ۲۰۲۴/۲۱/۱۲     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

dorehpolsazi

بسمه اله الرحمن الرحیم، الهی به امید تو، الهی به امید تو، الهی به امید تو. سلام عرض می کنم خدمت همه شما دوستان نازنینم. امیدوارم که حالتون خوب باشه و سرحال باشید. به جلسه پنجم پول سازی خیلی خوش آمدید. جلسه پنجم یک جلسه فوق العاده است. همین اول کاری بهتون بگم، اگر ۴ جلسه قبلی را گوش نکردید، به هیج وجه، به هیج وجه، به هیج وجه الان جلسه پنجم را گوش نکنید. اگر جلسه پنجم را گوش کنید و ۴ جلسه قبلی را گوش نکرده باشید، کلاً دوره پول سازی را سوزوندی. پس اگر جلسات قبلی را گوش نکردی همین جا استپ بزن، جلسات قبلی را گوش کن و بعد جلسه پنجم را استارت بزن. باور نمی کنید طی هفته ای که گذشت چقدر شور و شوق داشتم که دوباره بهتون سلام کنم. تا دوباره از جانب خداوند با شما عزیزانم صحبت کنم و دوباره بعد از صحبت من شاهد نتایج فوق العاده باشیم. از دوره پول سازی تازه دو هفته گذشته. تازه اول راهیم. اولِ یک راه بلند. اولِ سه ماهی که تازه دو هفته اش گذشته. امروز براتون کلی نکته فوق العاده آماده کرده ام که دوست دارم با جان و دل گوش کنید. واقعاً میگم دلم براتون خیلی تنگ شده بود و امروز براتون نکات عالی آوردم. خدا را شکر که تعداد اعضای خانواده پول سازی روز به روز بالا و بالاتر میره و این وظیفه من بصیری را سخت تر می کنه. چون با این تعداد بالا باید همه شما را به یک نقطه بالا، یک نقطه درخشان برسانم. نقطه ای که حداقل درآمدی که دارید دو تا سه برابر بشه، حالا هر چه بیشتر بهتر، ده برابر، بیست برابر و آنهائی که کار ندارند کار پیدا کنند. تو همین دو هفته گذشته خیلی از عزیزان نشانه های فوق العاده ای فرستادن. خیلی ها رفتن سر کار، خیلی ها پول آمده تو زندگی هاشون، خیلی ها فروش هاشون افزایش پیدا کرده و همه اینها از برکات کلاس پول سازیِ. من ایمان دارم که در تک تک جلسات ما خداوند حضور پر رنگی داره  و این نتایج فوق العاده را خداوند داره ایجاد می کنه. من کسی نیستم در برابر خداوند. خداوند داره نتایج را ایجاد می کنه. کلی وقت گذاشتم تا یک جلسه فوق العاده را بهتون هدیه بدم. امروز یکی از جلسات خیلی مهم پول سازی برای تغییر باورهاست. باور نمی کنید که من با چه روش های پیچیده ای که خودتون هم متوجه نمی شید، دارم باورهاتون را تو خودِ جلسات تغییر میدم. به خاطر اینه که وقتی جلسه تمام میشه ، با خودت میگی چقدر باورم عوض شده. چون من در خود جلسه دارم باورت را تغییر میدم. bavar 
چون من تو خود جلسه باورت را تغيير ميدم جداي از تمريناتي که بهتون ميدم. جلسات کولاک ميکنه. ميخام نکات را به شما عزيزان دلم بگم. نکته اول. بيشترين ميزان نتايج را در کلاسهاي من هميشه کساني مي گيرند که کمتر آموزش ديده باشند. يعني چي؟ يعني قبل از اينکه وارد کلاس من بشن، در هيچ دوره ديگه اي شرکت نکرده باشند. کسي که در دوره ديگه اي شرکت نکرده، ذهنش خاليه و هر چي من بهش آموزش ميدم به راحتي در ذهنش ميشينه. تو همين دو هفته آنهائيکه تو هيچ دوره اي شرکت نکرده بودند. نتايج فوق العاده گرفتن و آنهائيکه تو يک سري از دوره ها شرکت کرده بودند، نتايج کمتري را گرفتند. بزرگترين دشمن رسيدن به نتايج ما، کلمه مي دونمِ، کلمه بلدمِ. کسانيکه قبلاً توي دوره هاي ديگه شرکت کردن، وقتي دارند فايلهاي من را گوش ميدن،‌ هي ميگن من که اين را بلدم، من که اين را مي دونم. کسي که بگه مي دونم، دوره پول سازيُ باخته و ديگه به جائي نخواهد رسيد. ما نمي دونيم که چي ها را نمي دونيم و ما حتي نمي دونيم که چي ها را مي دونيم. تو اگر مي دونستي که دانستن با اقدام توام میشد. اگر تو اقدام نکردي و به پول نرسيدي، در واقع تو نمي دونستي. اگر تو مي دونستي که اقدام مي کردي و نتايج فوق العاده مي گرفتي. اين مي دونم ها، اين من خودم بلدم ها، زندگيتون را نابود مي کنه. من تو جلسه اول گفتم يکبار ديگه هم اينجا ميگم. هر وقت گفتي مي دونم، باختي. تو نمي دوني که چي ها را مي دوني و تو نمي دوني که چي ها را نمي دوني. تو آمدي آموزش ببيني. من تو جلسه اول بهت گفتم. گفتم هر چي را که تا امروز آموزش ديدي را بريز دور،‌ تو هر کانال ديگه که عضوي خارج شو، هر فايل صوتي ديگه که گوش مي کنه ديگه گوش نکن و سه ماه فقط به روش بصيري زندگي کن. آنهائيکه اين دو هفته به روش بصيري زندگي کردن ببينيد چه نتايج فوق العاده اي گرفتند و ببينيد فقط تو دو هفته چقدر پول اومده تو زندگيشون. اين آدمها هيچ وقت نگفتن من مي دونم، من بلدم. تشنه موفقيت بودند و با ذهن خالي تو دوره من شرکت کردند. پس ازتون ميخام که ديگه نگيد من مي دونم، من بلدم. ديگه نگيد فلان دوره شرکت کردم. همه را بذاريد کنار. تو دوره من آمدي با ذهن خالي بيا. هر چي که ميگم را صفر تا صد انجام بده و منتظر باش تو سه ماه نتايج را ببيني. يکي تو يک هفته نتيجه را مي بينه،‌ يکي تو يکماه و يکي تو سه ماه. نتايج فوق العاده خواهد آمد. ولي تو مي دونم نبايد بگي. بايد ذهنت آماده دريافت باشه. نکته دوم. در جلسه اول بهتون گفتم که سه ماه با روش من زندگي کنيد و پايان سه ماه خودتون را مقايسه کنيد با قبل از اين سه ماه. بعد ببينيد چه تغييري تو زندگيتون ايجاد شده. من خودم آدم عجوليم ولي مي دونم که اين سه ماهي که بهتون گفتم براي دوره پول سازي يک زمان کاملاً منطقيِ. يعني نه زمان کميِ و نه زمان زياديِ. زمانيکه آدمها مي تونند تو زندگي رشدهاي در حد تيم ملي داشته باشند. مي تونند کسب و کار ايجاد کنند. مي تونند سر کار برند. مي تونند مشتري هاشون را افزايش بِدن. مي تونند درآمدشون را افزايش بدن. سه ماه زمان منطقيِ. ولي يک سري ها هستند که از من هم عجول تر هستند،‌ فوق عجولن. اين فوق عجول ها در نهايت خودشون را به کشتن ميدن. اين فوق عجولها که خودشون را به کشتن ميدن و نتيجه نمي گيرند يک ويژگي دارند. هر روز که ميگذره هي ميگن پس چي شد نتيجه؟ طرف تو دو هفته گذشته هر روز به ماه پيام داده پس چي شد نتيجه؟ آدمهائي که اين ويژگي را دارند تو زندگيشون به جايي نمي رسند. قرار شد که سه ماه حرفهاي من را فقط گوش کنيد و چيزي را که بهت گفتم عمل کني و پايان سه ماه خودت را مقايسه کني با قبل از اين سه ماه. بعد ببين تو زندگيت چه نتيجه اي حاصل شده. آنهائيکه هر روز صبح که از خواب پا ميشن و با ناراحتي ميگن پس کو نتيجه؟ دقيقاً مثل آدمهائي هستندroshdaneh که رفتند يک دونه را تو خاک کاشتن و هر روز صبح اين دونه را از خاک مي کشن بيرون و ميگن دونه جون ببينم رشد کردي يا نه؟ بعد مي بينند که دونه هنوز رشد نکرده دوباره دونه را ميذارن تو خاک و دوباره صبح دونه را از خاک مي کشن بيرون تا ببينند که رشد کرده يا نه. آيا اين دونه صد سال هم ما بهش سر بزنيم رشد ميکنه يا نه؟ نه هيچ رشدي نميکنه ما با هر بار که آن را از خاک در مياريم، دونه را ميکشيم. ما با هر بار صبح که از خواب بيدار ميشيم و با نارحتي به خودمون ميگيم  چي شد نتيجه؟ ما داريم خودمون را مي کشيم.  قرار شد که سه ماه با روش بصيري زندگي کنيد. پايان سه ماه خودت را با قبل مقايسه کن. پس الان خیلی عجله نداشته باش. فوق عجول نباش.الان فقط چيزهايي را که بهت ميگم را گوش کن. کساني که منتظر نبودن نتيجه را ببينند و صبح به صبح با ناراحتي به خودشون نگفتن پس کو نتيجه؟ ببينيد تو همين دو هفته چه نتايجي گرفتن. اينها همان هايي هستند که روز اول دونه را تو خاک کاشتن و دو هفته از خاک در نياوردن. اين نگاه، نگاه برنده است. اين نکته، نکته اي است که هيچکس تو ايران بهت نميگه. بايد اينها را با جانت دريافت کني. با سلولهاي وجودت دريافت کني. تو فقط چيزهايي که بصيري بهت ميگه برو اجرا کن و پايان سه ماه خودت را مقايسه کن. نکته سوم. خداوند نشانه هاش را به تو نشون ميده. جلسه قبل هم بهت گفتم، نشانه هاي خداوند به واسطه ايده هاي که تو ذهنت مياد. توي اين دو هفته گذشته تو يک سري ايده هاي جديد اومده تو ذهنت. نشانه هاي خداوند بواسطه انسان هاي جديدي که وارد زندگي تو ميشن. بواسطه اتفاقات جديديِ که وارد زندگي تو ميشن. من بخشي از سرمايه گذاريم داخل بورسِ. علت شروع بورس من چي بود؟ يک ماشين آي ايکس ۵۵ محکم زد پشت ماشين من و من پياده شدم و بجاي اينکه داد و فرياد کنم با آن آدم ارتباط برقرار کردم. چون من مي دانستم هيچ اتفاقي در اين عالم اتفاقي اتفاق نمي افتد. اين که يک نفر ميزنه پشت ماشين من اتفاقي نيست، اين يک پيامي را داره. اگر من مي رفتم باهاش داد و بيداد مي کردم چي ميشد؟ هيچي. من رفتم با آن آدم گفتگو کردم، کارش را بعداً‌ پرسيدم و با او دوست شدم و ببين تو اين سالها چه دريافتي هاي فوق العاده اي را از بورس داشتم. نشانه هاي خداوند اتفاقات زندگي توِ. يکي مي زنه پشت ماشينت،‌ با يکي روبرو ميشي،‌ با يک انسان جديدي. اتفاقات جديدي توي زندگيت ميفته. در يک از دوره هام بعد از جلسه سوم،‌ يکي عزيزي از کار اخراج شد. آمد پيشم گفت آقاي بصيري من از کارم اخراج شدم. گفتم خدا را شکر اين يک اتفاقِ‌ اين يک نشانه است. خداوند تو را از کارت اخراج کرده تا تو بري سر يک کار جديد. يک هفته بعد با خوشحالي برام پيام گذاشته بود که آقاي بصيري باور نمي کنم رفتم توي يک کار جديد که حقوقش چندين برابر کار قبليِ. درجا بهش گفتم اگر تو از کار قبلي اخراج نمي شدي، اگر آن اتفاق برات نمي افتاد، سر کار جديد ميرفتي؟ گفت نه واقعاً نمي رفتم. بعضي ميگن هنوز نشونه اي نديديم. من با ايمان قبلي بهشون ميگم با اينکه تا حالا هزاران نفر را راهنمايي کردم؛ اگر کسي به من بگه من هنوز نشونه اي نديدم علتش اينه عزيز دلم که تو هنوز دقت نکردي. به جمله ام توجه کن. زماني که شروع ميکني به تغيير باورهات، نشونه ها توي زندگيت سبز ميشه. ولي بايد دقت کني تا ببينيش. بايد هوشيار باشي. اصلاً غيرممکنِ کسي وارد دوره بشه ولي توي دو هفته نشانهneshanehkhoda اي توي زندگيش پديدار نشه. مي خوام بهتون بگم که غيرممکنِ. اگر تو وارد دوره شدي و فايلها را داري گوش ميکني، حتماً‌ نشانه ها وارد زندگيت شده. ولي بعضي وقتها ما نشانه ها را نمي بينيم. چند روز پيش يک عزيزي پيام داده بود که آقاي بصيري من سي ميليون تومان از کسي طلبکار بودم الان بدون اينکه بهش زنگ بزنم خودش اومده طلب من را داده. يکسال پيش از من قرض گرفته بود توي اين يکسال خيلي بهش فشار آوردم ولي مي گفت ندارم ولي الان بدون اينکه زنگ بزنم سي ميليونم را آورده. بعد جمله بعديش چي بود؟ مي گفت نميدونم چرا اين چند وقتِ‌ هيچ نشانه اي نديدم. گفتم عزيزم همين که پولت برگشته، اين نشانه نيست.  خدا داره بهت نشانه نشون ميده. ولي گاهي اوقات تو نشانه ها را نمي بيني. بذار يک مثالي واست بزنم. تا حالا برات اتفاق افتاده عينکت را گم کني؟ واسه خيلي ها اتفاق افتاده. زمانيکه گم مي کني چيکار مي کني؟ شروع مي کني اطرافت را گشتن. اطرافت را خوب مي گردي ولي بازم پيداش نمي کني. آن وقت کلافه ميشي. ميري پيش بچه ات ميري پيش همسرت،‌ ميري پيش بابات،‌ ميري پيش مامانت ميگي اين عينک من را نديدي؟ بعد طرف ميگه گرفتي منو. رو سرتِ. بعد دست ميزني به سرت مي بيني اِه عينک روي سرت بوده و تو متوجه نشدي خوب حواست پرت بوده،‌ آگاهيت تشخيص نداده که عينک روي سرتِ. متوجه ميشي چي دارم بهت ميگم دقيقاً نشانه ها هم همينجوريه. گاهي ميگي نشانه کو،‌ نشانه کو ولي نشانه ها داره اتفاق ميفته ولي ما نشانه ها را نمي بينيم. چون  دقت نمي کنيم. چون ذهنمون روي نديدن متمرکزِ. نميشه از خدا کمک بخواهي و خدا جوابت را نده، نميشه. غيرممکنه. خدا  خودش گفته بخوانيد مرا تا پاسخ بدهم شما را، تا اجابت کنم شما را. ما آدمها گاهي کر مي شيم نمي شنويم،‌ گاهي کور مي شيم نمي بينيم. بعد ميگيم نشانه توي زندگيمون اتفاق نمي افته. علت کر و کور بودن ماست و گرنه خدا داره هدايتمون ميکنه بواسطه نشانه ها. يک داستاني هست که من خيلي دوستش دارم. يک کوهنوردي بوده که خيلي به خودش ايمان داشته، گفته من کارم درسته. گفته من ازkohnavard يک کوهي برم بالا و يک قله اي را فتح کنم. از کوه شروع ميکنه بالا رفتن و تقريباً نزديک نوک قله بوده که مه غليظي سراسر کوه را مي گيره و ناگهان پاي اين کوهنورد مي لغزه و به پايين سقوط مي کنه. کوهنورد زمانيکه داره سقوط ميکنه مرگ را جلو چشمهاش مي بينه و فرياد ميزنه خدايا کجايي؟ ناگهان طناب ايمني که او را نگهداشته دور کمرش مي پيچه و اون بين زمين و هوا معلق نگه ميداره. مه غليط بوده  و کوهنورد جايي را نمي ديده و نمي تونسته عکس العملي نشون بده. کوهنورد دوباره فرياد ميزنه خدايا نجاتم بده. صدايي را از درونش مي شنود که آيا تو ايمان داري که من مي تونم تو را نجات بدم؟ کوهنورد ميگه بله که ايمان دارم. صدا ميگه طناب را ببر. کوهنورد لحظه اي فکر مي کنه و سپس طناب را دو دستي محکم مي چسبِ. بجاي اينکه طناب را قطع کنه، طناب را دو دستي مي چسبه. صبح که گروه نجات براي کمک به کوهنورد ميان چيز عجيبي را مي بينند. کوهنورد را مي بينند که از سرماي هوا يخ زده و طنابي را که به دورش پيچيده و دو دستي طناب را محکم چسبيده، فقط يک متر با زمين فاصله داشته و کوهنورد جان به جان آفرين تسليم کرده. علت چيه؟ علت اينه که حرف خداوند را گوش نکرده. حرف اينه که به خداوند ايمان نداره. الکي ميگه خدايا کجايي، خدايا کمکم کن. خدا کمکش کرد. خدا بهش گفت طناب را بِبُر ولي اين آدم چون به خداوند ايمان نداشت، طناب را نبريد و مرد. اين داستان اساس زندگي ماست. تو از خدا ميخاي کمکت کنه، خدايا شکرت را هر شب ميگي و بعد خدا ايده را وارد زندگيت ميکنه. يک فکر جديد را وارد زندگيت ميکنه. همه تغييرات بزرگ بشر با يک فکر آغاز شده. فکر سرآغاز هر تغييريه.  خدا يک ايده جديد، يک فکر جديد را توي ذهنت مياره. خوب فکر از جانب خداوند کاشته شده. دقيقاً‌ مثل آن فکري که مي گفت طناب را ببر. ولي چون تو به خداوند ايمان نداري از کنار آن نشونه به  راحتي رد ميشي. تمرين جلسه پنجم ما يادداشت کردن نشانه هاست. از کنار نشانه ها نبايد به راحتي رد شد. نکته چهارم. خيلي ها به من ميگن آقاي بصيري به من بگو زمانيکه باورهام تغيير مي کنه، زندگيم بايد چجوري باشه. يعني از کجا بفهمم باورهام داره تغيير ميکنه. اصلاً‌ به من بگو مهمترين نشانه اي که بايد تو يک ماه اول اتفاق بيفته چيه؟ من بهش ميگم عزيز دلم اين که پول وارد زندگيت بشه خيلي خوبِ توي يک ماه اول. اين که تو توي يک ماه اول سر کار بري خيلي خوبِ. اين که مردم بيان قسط و پولهايي را که ازت قرض گرفتن بهت پس بدن خيلي خوبِ. اين که فروشت افزايش پيدا کنه خيلي خوبِ. ولي مهمترين نشانه تغيير باورها توي يک ماه اول  دوره پول سازي يک چيزِ. حال خوبتر در زندگي هامون. ازت ميخام به دوه هفته گذشته ات فکر کني. تو همين دو هفته نسبت به قديم حالت بهتره؟ اگر نسبت به قديم حالت بهتره يعني باورهات داره تغيير ميکنه. تغيير حال ما نشانه تغيير باورهاي ماست. اين آن نکته اي که هيچکس توي ايران نميگه. زمانيکه حالت تغيير ميکنه يعني باورهات داره تغيير مي کنه. اگر دوستات تو اين دو هفته taghirbavarگفتن عزيزم چقدر تو توي اين دو هفته آروم شدي. اين يعني اينکه باورهات داره تغيير ميکنه. اگر طي اين دو هفته ديگه با کوچکترين اتفاقي ديگه عصبي نميشي و از کوره در نميري يعني باورهات داره تغيير مي کنه. يعني خدا داره به تغيير باورهات جواب ميده. اگر در طول اين دو هفته بيشتر داري مي خندي،‌ يعني باورهات داره تغيير ميکنه. اگر توي اين دو هفته آدمهاي اطرافت هم حالشون بهتره يعني باورهات داره تغيير مي کنه. اين نکته، نکته خيلي عجيبيه. زمانيکه ما شروع مي کنيم به تغيير باورهامون، با درصد کمتر آدمهاي اطرافمون هم دارند تغيير مي کنند. ديشب يک خانمي بهم پيام داده بود که پيام جالبي بود. من يک همسري دارم که هم بد دهنِ و هم دست بزن داره. ولي من دوستش دارم نمي تونم ولش کنم. بعد ازش پرسيدم مرسي که اينها را گفتي خوب تو اين دو هفته چه تغييراتي کرده؟ ميگه آقاي بصيري باورت نميشه،‌ خودم اصلاً باورم نميشه. تو اين دو هفته همسرم نه به من فحش داده و نه ديگه کتکم زده. تازه دو بار واسه من کادو هم خريده و هي به من ميگه ببخشيد که قدر تو را نمي دونستم. علت چيه؟ زمانيکه ما شروع مي کنيم به تغيير باورهامون آدمهاي اطرافمون هم تغيير مي کنند. زمانيکه تو شروع مي کنی به تغيير باورهات، حالت نسبت به قديم بهتر ميشه. توجه کن نگفتم حالت دائماً خوبِ. بايد به جزئيات حرف من توجه کني، گفتم حالت نسبت به قديم بهتر ميشه. نسبت به قديم بهتر شدن يعني در طول شبانه روز زمانهاي زيادي حالت خوبِ. همه ما حتي من که باورهاي قوي دارم ممکنِ در طول شبانه روز اتفاقاتي بيفته که حال من را خراب کنه. من هر وقت حالم خوب نيست يکي از راهها براي وصل شدن به حال خوب، صحبت کردن با خداوندِ. من هر وقت حالم خوب نيست ميريم يک گوشه با خدا صحبت مي کنم. هر اتفاقي را که افتاده ميرم به خدا ميگم. ميگم فلاني رفت پشت سرم حرف زد اينجوري،‌ من هم به خودت واگذار کردم. و زمانيکه با خداوند صحبت مي کنم احساس مي کنم آغوش خداوندم و آنقدر حالم خوب ميشه و اين يک از راههاي رسيدن به حال خوبِ. يکي از بهترين نشانه هاي تغيير باورها،‌ بهتر شدن حالت توي زندگيِ.halkhob نسبت به قديمت خوشحال تري، شادتري. آدمهاي اطرافت ميگن نمي دانيم چي شده که تو اينقدر تغيير کردي. بعد تو ميگي بهشون بگم يا نگم. وارد يک دوره پول سازي شدم که درستِ اسمش پول سازيِ ولي به جز اينکه داره پول را وارد زندگيم ميکنه داره خوشحالي را وارد زندگيم ميکنه، آرامش را وارد زندگيم ميکنه و همه اينها از برکات دوره پول سازيِ از برکات وصل شدن به خداوندِ. نکته پنجم. عزيزان دلم به جمله ام توجه کنيد، اولويت اول زندگيتون چيه؟ سوال،‌ سوالِ خيلي مهميه. اولويت اول زندگيت چيه؟ اولويت هات تعيين ميکنه که چقدر تو زندگيت پيشرفت کني. ما آدمها تو يک هفته ۱۶۸ ساعت زمان داريم. بعد طرف ميگي من نرسيدم تو يک هفته گذشته چهار جلسه شما را گوش کنم. چهار جلسه چقدر ميشه، کلاً‌ ميشه ۴ ساعت. کسي که تو ۱۶۸ ساعت نميرسه ۴ ساعت را گوش کنه معنيش چيه؟ فقط يک معني مشخص داره. او داره به کلاس پول سازي من و به نشانه هاي خداوند داره بي احترامي ميکنه. اين آدمي که ميگه نرسيدم اين ۴ ساعت را  گوش کنم، يک معني داره. اين آدم اولويت زندگيش پول در آوردن نيست. اگر دوره ۳۰ ميليوني حضوريم بود و کسي مي گفت نرسيدم جلسات را گوش کنم، فوراً اخراجش مي کردم. چون کسي اولويتش پول درآوردن نيست اين دوره به دردش نميخوره. به طرف ميگم چيکار مي کنه که فرصت گوش کردن به فايلها را نداري؟ ميگه ميرم سر کار. عجب، سر کار رفتن از ۴ ساعت گوش کردن و پول درآوردن و تغيير تحول زندگيت و پيدا کردن کار با حقوق بالاتر مهمتره؟ اولويت زندگيت هر چي باشه خدا هم بهت فقط يک چيز ميگه. اولويت زندگيت هر چه باشه خدا فقط بهت ميگه چشم. اولويتها! اين نکته اي که هيچکس بهت نميگه. چرا درباره اولويت ها صحبت نمي کنند؟ چون سخنرانها خيلي هاشون نمي دونند اولويت چيه، قانون اولويت را نمي دانند چيه و خيلي ها بهتون نميگن اين اولويت چيه. مي دونند اگر بهتون بگن شما ناراحت ميشي. من هر چيز را که بدونم برات لازمِ بهت مي گم. حتي اگر بخواي ناراحت بشي. بذار همين الان ناراحت بشي. ناراحت شدن الانت بهتره که سنت شصت سال بشه،‌ پول نداشته باشي بدي براي جهيزيه بچه ات. ناراحت شدن الانت خيلي بهتر از اينِ که چهل سالت باشه هنوز پول تو جيبي از بابات بگيري و وضعيت زندگيت گند باشه. خوب بذار ناراحت بشي ايرادي نداره. اولويت زندگيت هر چي باشه خدا بهت ميگه چشم. اولويت زندگيت فيلم ديدنه خدا بهت ميگه چشم،‌ يک کاري ميکنم که تا آخر زندگيت مثل آدمهاي بيکار فقط فيلم ببيني. ايرادي نداره، اولويت زندگيت اينه که از اول صبح در مغازه ات را باز کني، ايرادي نداره. هر روز ار ساعت ۶ صبح تا ۱۲ شب کار مي کني و هيچ پولي هم در نمياري. بد ميگي کجاي زندگيم ايراد داره؟ خوب معلوم کجاي زندگيت ايراد داره. اولويت زندگيت ايراد داره، بايد اولويت زندگيت فقط بشه گوش کردن به فايلها،‌ فقط بشه متافيزيک، فقط بشه روش محمد بصيري نه آن روشي که تاکنون اجرا مي کردي. اولويت زندگيت چت کردن با اين و اونِ، خدا بهت ميگه چشم، يک کاري مي کنم که تا آخر زندگيت بري با اين و اون چت کني. طرف ميگه من بچه دارم نميرسم فايلها را گوش کنم. ميگم چيکار ميکني با بچه ات؟ ميگه هيچي سر و کله ميزنم باهاش. ميگم درسهاش را بخونه. خدا بهت ميگه چشمaolavyat اولويت زندگيت سر و کله زدن با بچه اتِ،‌ کاري ميکنم که تا آخر عمر با بچه ات سر و کله بزني. هر چي که اولويت زندگيت باشه خدا بهت ميگه چشم. حالا اولويت زندگيت چيه؟ طرف ميگه تو هفته فايل زياد نذاريد. ميگم چرا؟ ميگه نميرسم گوش کنم. خوب چيکار مي کني؟ اولويت زندگيت چيه؟ چه چيزي مهمتر از پول درآوردنِ. سوال خيلي مهمه،‌ چه چيزي مهمتر از پول درآوردنِ؟ مهم اينه که تو بتوني تو سه ماه زندگيت را تغيير بدي. يادم مياد سه يا چهار سال پيش در دوره هاي پول سازيم، يکي کارمند اداره برق بود. از زمانيکه وارد کلاسهاي پول سازي من شده بود هفته يکبار مرخصي مي گرفت و تو اين يک روز صبح تا شب  فقط فايلهاي من را گوش مي کرد و بعد از دو ماه فکر مي کنيد چه اتفاقي افتاد، ايده صادرات زعفران آمد تا ذهنش و الان صادر کننده زعفرانِ و از اداره برق و کارمندي آمده بيرون. درآمد داره ماهي ۱۰۰-۱۵۰ ميليون به راحتي. علت چيه؟ علت اينه که طرف هر فايل من را نه يکبار بلکه چندين بار گوش کرده و عمل کرده. حالا تو به من چي ميگي؟ ميگي بذار ببينم مي رسم فايلها را گوش کنم. اين تفکر يعني تو به هيچ جا توي دوره پول سازي نمي رسي. بايد مشتاق دوره باشي. بايد از همه تفريحاتت و همه اوقات خاليت بزني و فقط فايل گوش کني. و فقط حرفها را گوش کن و فقط به شيوه محمد بصيري زندگي کني. يک بنده خدايي رفت پيش يک عالمي و گفت من خيلي مي خواهم تو زندگيم تغيير کنم، ميشه راهنمائيم کني؟ عالم از او پرسيد چقدر مشتاقي؟ جواب میده خيلي زياد،‌ شبيه بعضي ها که ميگن خيلي دوست دارند پولدار بشن. پرسيد چقدر مشتاقي و جوان جواب داد خيلي زياد. عالم جوان را بُرد کنار يک رودخانه بهش گفت سرت را پايين ببر و ماهي هاي داخل آب را نگاه کن. جوان سرش را پايين بُرد که ماهي ها را ببينه و عالم سر جوان را زير آب کرد و جوان شروع کرد به دست و پا زدن و کم کم داشت بي رمق مي شد که عالم سر جوان راzirab از آب کشيد بيرون و زمانيکه جوان حالش سر حال آمد، عالم پرسيد زمانيکه زير آب بودي بيشترين چيزي که نياز داشتي، بيشترين چيزي که مي خواستي چي بود؟جوان داد زد هوا. عالم گفت اگر همان قدر که مشتاق هوا بودي،‌ مشتاق تغيير باشي، تو زندگيت تغيير ايجاد ميشه و موفق ميشي.  بايد به همان اندازه هوا، تغيير را بخواي. اين تفکر، تفکر برنده است. بايد پايان سه ماه به خودت بگي اگر پولدار نشدم برم بميرم. من اومدم که زندگيم را تغيير بدم. من اومدم که همه چيزم را بذارم و حرفهاي بصيري را تو اين سه ماه گوش بدم  و زندگيم بشه بهشت. اين ميشه تفکر برنده.  نه اونيکه مياد ميگه بذار ببينم تايم خالي پيدا مي کنم. عزيزم از خوابت کم کن، شبها که ميخاي بخوابي يک ساعت تو رختخواب گوش کن اشکالي نداره، تمرينات را انجام بده. تو اومدي براي کل زندگيت. توجه کن اين سه ماه،‌ سه ماهي که تو داري تلاش مي کني، کيفيت زندگي ۶۰-۷۰ سال بعدي زندگي تو فقط به اين ساه ماه بستگي داره. فکر ميکني چقدر احتمال داره که تو وارد يک دوره سه ماهِ پول سازي ديگه بشي. تو الان وارد اين سه ماه شدي، اگر فوق العاده عمل کني تا آخر زندگيت بهشت ميشه. يادم مياد يک زماني که راهنمايي بودم و يک کم سر به هوا بودم، درسهام را  بعضي وقتها خوب نمي خوندم، بيرون زياد مي رفتم دور مي زدم. يک روز مامانم منُ کنار کشيد و گفت محمد جان ميخام يک چيز جدي بهت بگم. ميدونم که مي توني حرف من را بفهمي. گفتم آره مامان جان بگو. گفت محمد جان اگر من الان بخوام برم براي خودم چادر بگيرم پولش را بايد از کي بگيرم؟ کي بايد به من پول بده که برم يک چادر جديد بخرم؟  گفتم معلوم ديگه بابا. گفت خوب الان من به بابات بگم مثلاً صد هزار تومان بده برم يک چادر جديد بخرم چي ميگه؟ گفتم نمي دونم شما بگيد. گفت عمراً‌ بهم بده،‌ ميگه حالا بهت ميدم،‌ همين که داري خوبِ.  گفت هفته دوم بهش بگم چي ميگه؟ گفتم ميگه ان شاء اله. مامان گفت من بايد ده بار بگم پول بده برم چادر بخرم، بعد از ده بار با منت يک پولي را جلوي من بذاره بگه برو از فلان مغازه بخر تخفيف داره،‌ قيمتش  نصفِ. آن موقع مامان يک جمله گفت که توي ذهنم حک شد و من دارم يک تجربه گرانبهاي خودم را به شما ميگم. مامان گفت محمد جوري زندگي نکن که دستت جلوي کسي ديگه دراز بشه و اين جمله شد راهنماي من توي زندگی و آن روز من به خودم قول دادم جوري زندگي نکنم که دستم جلوي کسي ديگه دراز بشه.  چون واقعاً لذت بخش نيست که اول هر برج خانم بره به شوهرش بگه پول بده. کارگر به صاحب کارش بگه پول بده. اين اصلاً‌ لذت بخش نيست. ما زمانيکه دستمون ميره تو جيبمون، لذت واقعي را پيدا مي کنيم و کشف مي کنيم. نکته پنجم چي بود که به اينجا رسيديم؟ سوال مهمي بود که اولويت اول زندگيت عزيز دلم چیه؟ اولويت هات تعيين مي کنه تو زندگي به کجا برسي. زمانيکه اولويتت ميشه پول درآوردن پول تو زندگيت پديدار ميشه. اولويتت ميشه عشق و حال کردن و دنبال کارهاي بيهوده رفتن، کارهاي بيهوده تو زندگيت پديدار ميشه. ازت ميخام با جان و دلت  دنبال دوره بِري. نکته ششم. يکبار ديگه هم گفتم الرزق و الرزقان. جمله امام علي است. رزق دو مدلِ. بايد روي باورهات کار کني. تست پول سازي، فقط روي آن کار کن، صبح تا شب. نکته ششم ميگه تست پول سازي را هيچ وقت فراموش نکن. هر روزي که تو تست پول سازي را فراموش مي کني، بر مي گردي روز اول. تست پول سازي را به هيچ وجه نبايد فراموش کني. صبح تا شب روي تست پول سازي کار کن بعد ببين چه تغييراتي توي زندگيت پيدا ميشه. بعد ببين چه نتايج فوق العاده اي را مي بيني. جمله دوم تست پول سازي خيلي مهمه. الان که شما داري رشد مي کني من مي تونم حرفهاي مهمتري بهت بزنم. جمله دوم جزء مهمترين جملاتِ. جمله دوم تست پول سازي چي بود؟ هر چقدر ايمان انسان بالاتر رود، انسان ثروتمندتر ميشه. خيلي ها بودن به اين جمله نمره ۱۰ دادن. بعد به طرف که نمره ده به اين جمله داده ميگم چقدر روي ايمانتiman کار مي کني؟ ميگه هيچي. ميگم نمره ات غلطِ. زمانيکه نمره باورت ده بشه، باورت تبديل به عمل ميشه. چرا باورت تبديل به عمل ميشه؟ چون باورت تبديل به ايمان ميشه. نمره ده يعني ايمان. ايمان يعني تبديل به عمل ميشه. يعني ناخودآگاه تو ميري روزي دو ساعت روي ايمانت کار مي کني. از من مي پرسه چجور روي ايمانم کار کنم؟ يکي از ساده ترين راه هاش اينه که فقط فايلهاي من را گوش کني. طرف از ۷ صبح مغازه را باز مي کنه بعد به من ميگه وقت ندارم فايلهات رو گوش کنم. بعد نمره تست پولسازيش هم بالاست. همين جمله دوم را هم زده ده. طرف از ۷ صبح مغازه را باز مي کنه مشتري هم نداره. علت چيه؟ علت اينه که آن دَهي که زده دروغِ. آن دهي که زده اشتباه است چون اگر واقعي بود، ديگه نمي گفت من وقت ندارم. به جاي اينه ساعت ۷ صبح در مغازه را باز کنه دو ساعت ديرتر باز مي کرد و بجاش فايلهاي من را گوش مي کرد، روي ايمانش کار مي کرد. و بعد مي ديد از زماني که مغازه اش را باز مي کنه چه تغييري روي کسب و کارش مشاهده مي کرد. ازتون ميخام روي جملات تست پول سازي کار کنيد و تکرار را داشته باشيد و هر روز انجامش بديد. زمانيکه تست پول سازي شما نمره اش ميرس به ۱۰۰ تو به يک باور بزرگ مي رسي. يعني زمانيکه نمره هر ده جمله هر کدام به ده مي رسه به يک باور اساسي مي رسي. به يک باور بنيادي. من به آن باور بنيادي رسيدم. من با خدا تقسيم کار کردم. تقسيم کارم اينجوريه من از خدا مي خوام و خدا انجامش ميده به همين راحتي. اين باور را بسازي،‌ زندگيت کولاک ميشه. کار خدا نشان دادن،‌ پديدار کردن، تجلي دادن باورهات در زندگيتِ. باورت چيه؟ چقدر روي باورهات توي زندگي کار مي کني؟ به ميزاني که کار مي کني تو زندگيت نتيجه مي گيري. پس ادا در نيار. بايد روي ده جمله کار کني. بواسطه بيست سال،‌ سي سال،‌ چهل سال و پنجاه سال، باورهاي اشتباه در تو شکل گرفته و باورهاي اشتباهِ چند ده ساله است. يک مثالي بزنم فرض کن يک گودالي داري به عمق ۵ متر جلوي رويت. به حرفم خيلي بايد توجه کني چون طرف مي گه دو هفته گذشته، ولي آن نتايج فوق العاده هنوز رخ نداده. علتش اينکه تو با باورهاي اشتباهت دهها سال زندگي کردي. باور اشتباه فرض کن مثل يک گودالِ. يک گودال به عمق ۵ متر که تو مي خواي از روي اين گودال رد chalehبشي. چطوري مي توني رد بشي؟ زمانيکه اين گودال را پر کني و همسطح زمين بشه، مي توني از روش رد بشي. حالا تو توي دو هفته با انجام دادن تمرينها، دو متر اين گودال را پر کردي، دو متر خاک ريختي توي اين گودال. حالا سوالم اينه آيا مي توني از روي گودال رد بشي؟ خوب معلومه نه. با اينکه دو متر بالا آمده ولي هنوز به پنج متر نرسيده، هنوز به همسطح نرسيده. سوال بدي ميشه گفت تلاشهات از بين رفته؟ خوب معلومه که نه، دو متر بالا اومده، بايد به مسير ادامه بدي. هيچ تلاشي در اين عالم از بين نِمي ره. هيچ تلاشي بي فايده نيست. اگر تو هنوز نتيجه اي نمي بيني، گودال داره پر ميشه، تيکه تيکه باورهات ساخته ميشه. يک چيز ديگه قبلاً‌ گفتم،‌ بعضي وقتها تو نشانه ها را نمي بيني. بايد دقت کني. يک درخت با صد تا ضربه ميفته. کسي مي تونه بگه که فقط ضربه صدم باعث افتادن درخت شده.  خوب اگر طرف عاقل باشه نه. ۹۹ ضربه اول هم توي افتادن درخت تاثيرگذار بوده. شما تو اين سه ماه ممکنه تو هفته سوم به يکباره نتيجه را ببيني. ميشه گفت فقط تمرينات هفته سوم باعث گرفتن نتيجه شده،‌ نه. پس هيچ تلاشِ شما از بين نِمي ره. هيچ چيز در اين عالم از بين نِمي ره. تو تلاش کن و نتايج را به خداوند واگذار کن و نتايج توي زندگيت پديدار ميشه. خوب نکته هشتم. در کنار ده تا جمله تست پول سازي،‌ يک باور ديگه هست که از طرف خدا مي خوام بهت بگم. تا زمانيکه اين باور را داري غيرممکنه در زندگيت به جايي برسي. گاهي آدمها ميان پيش من و من خيلي کم در طول سال مشاوره حضوري يا تلفني قبول مي کنم. مشاوره تلفني من هر ۲۰ دقيقه ۲۰۰ هزار تومان و حضوري هر ۲۰ دقيقه يک ميليون تومان. خيلي وقتها که مشاوره حضوري قبول مي کنم، طرف مياد پيشم ميگه هرچقدر تلاش مي کنم به جايي نمي رسم. بعد من چند دقيقه با او صبحبت مي کنم بعد بهش ميگم تو يک باور بنيادي اشتباه داري. توي تست پول سازي هم نيست. الان که تو رشد کردي مي خوام يک باوري را بهت بگم. فقط دونستن اين باور حداقل يک ميليون تومان قيمتشِ و مي تونه تو را صدها ميليون تومان جلو بندازه. تا زمانيکه اين باور را توي زندگيت داري، زندگيت پيشرفت مي کنه ولي فوق العاده نميشه. يک باور محدود کننده سمي توي خيلي از انسانها وجود داره.  که تا زماني اين باور وجود داره طرف پيشرفتي توي زندگيش نمي کنه. چون تو الان رشد کردي مي خوام اين باور را بهت بگم. کلاس پول سازي را يکجوري دارم پيش مي برم که هر چه را که بلدم مي خوام بهتون بگم. بهتون گفتم راههاي مختلفي براي تغيير باور هست، آنها را خيلي هاش رو مي خوام بهتون بگم. دارم کاري را براتون ميکنم که تو کلاس سي ميليوني مي کردم. دارم آن کار را براي شما انجام ميدم. يک باور سمي هست که جزو ده تا جمله تست پول سازي هم نيست. تو بايد يک مقداري رشد مي کردي بايد يک مقداري مدارت تغيير مي کرد،‌ تا من بتونم اين باور را با تو به اشتراک بذارم. تا زمانيکه تو اين باور را داري تو زندگيت نتايج فوق العاده نمي گيري. باورِ چيه؟ کسي که نسبت به خودش احساس گناه در زندگي داره، به هيچ جايي در زندگيش نِمي رسه. به جمله ام توجه کن. باورِ چيه؟ باور احساس گناه. من اين باور را تا امروز در هزاران آدم ديده ام. آدمهايي که کلي تلاش کرده بودند ولي به هيچ جايي توي زندگيشون نرسيده بودند و وقتي اين باور را اصلاح کردند به يکباره به صورت لگاريتمي تو زندگيشون پيشرفت حاصل شد. عزيران دلم، ما ماشين اثبات باورهامون هستيم. باورت اينه که پيش خدا گناهکاري، خدا ميگه چشم کاري مي کنم که گناهکار بودنت را تو زندگي ببيني. خوب از بچگي گفتن گنهکار جاش کجاست؟ تو جهنمه. از بچگي تو باورهاي ما هست که کسي که گناهکارِ، بدبختِ، بيچاره است. آدم گنهکار روي خوش زندگي را نمي بينه. پول دستش بياد همه را به باد ميده. کسي که احساس گناه داره همه اين اتفاقات را توي زندگيش مي بينه. يعني احساس ميکنه جاش توي جهنمه، دنياش ميشه جهنم. زندگيش با بدبختي و بيچارگيه، روي خوش زندگي را نمي بينه. تو کل زندگيش هي دعوا،‌ دعوا،‌ دعوا. همه بهش انتقاد مي کنن و طرف افسردگي داره. و هيچ پولي تو زندگيش بدست نمياد و اگر پولي بدستش مياد موقتي و همه پولها را به باد ميده و پولش را مي خورند و بهش بر نمي گردونن.همه اين اتفاقات مزخرف از يک باور ايجاد ميشه. زمانيکه باورت اينه که گناهکاري، خدا بهت ميگه چشم گناهکار بودن را توي زندگيت خواهي ديد. به جمله ام توجه کن احساس گناه کردن باور بنيادي تمام آدم بدبخت هاي دنياست. با آدم بدبختها که صحبت مي کني همشون احساس گناه را همراهشون دارند.  چون احساس گناه را همراهشون دارند فقيرند. احساس گناه داشتن علت فقير بودنِ و فقير بودن نتيجه اس. تا زمانيکه علت را تغيير ندي،‌ نتيجه تغيير نمي کنه. يک چيز ديگه،‌ توي جلسه سوم بهتون گفتم، باور اشتباهتون را پيدا کنيد. از بيش از هزارتا پيامي که براي من فرستاديد به تعداد انگشتان دست،‌ باور احساس گناه براي من نفرستاديد. چرا بايد از بيش از هزار نفر،‌۵ نفر هم باور احساس گناه را نفرستن و تشخيص ندن؟ چون اين باور خيلي مستترِ. خيلي در لايه هاي عمقي ذهن شماست و شما به راحتي نمي بينيش. کسي که احساس گناه داره تو زندگيش به هيچ جايي نميرسه. کسي که احساس گناه داره ميگه خدا من را نمي بخشه. ميگه خدا من را عذاب ميکنه. ميگه آخه نمي دوني من چيکار کردم. ميگه نمي  دوني من چه خلافهايي کردم. نمي دوني من چه گناههاي بزرگي انجام دادم که اگر تو هم بدوني ديگه من را نگاه نمي کني. رفقيم من، با باور احساس گناه به هيچ جا نمي رسي. با احساس گناه يکي دست و پاهات را بسته و ميگه بدو. براي همينه که هر چقدر زحمت مي کشي به جايي نمي رسي. اگر باور احساس گناه را توي زندگيت درست کني،‌ به نتايج فوق العاده مي رسي. من آخر جلسه پنجم يک تکنيک به شدت ساده ميگم که تو ايران هيچکس نميگه. تکنيک ساده من در گروه پول سازي که ما در آن عضو هستيم، همان گروهي که آدم پولدارها هستند، همه اجرا مي کنند چون مي دونند اگر احساس گناه داشته باشند به يکباره زندگيشون جهنم ميشه. اگر تو باور احساس گناه داشته باشي دست و پاهات بستن و بهت ميگن بدو. آروم آروم مثل کرم خاکي داري جلو ميري و با اين آروم جلو رفتن به نتيجه اي نميرسي. و بعضي وقتها ديگه خسته ميشي و ميگي من که اينقدر آروم جلو ميرم ديگه جلو نرم. با دست و پاي بسته که نمي تونم جلو برم. علتش چيه؟ چه چيزي دست و پاي تو را بسته. احساس گناه دست و پاي تو را بسته. الان ميخام باهات کاري کنم که احساس گناهت را بريزي دور. تو نمي دوني من در کلاس پول سازيم دارم با باورهاي تو چيکار مي کنم. بعضي وقتها بهت تمرين ميدم ولي تمرينها اصلاً‌به کنار. تو فقط فايلهاي من را با دل و جان گوش کن پايان فايل باورت تغيير مي کنه. خيلي ها احساس گناه دارن. علت احساس گناه چيه؟ چرا ميگن اگر تو هم بدوني من را نگاه نمي کني؟ چرا طرف ميگه خدا داره من را عذاب ميکنه. رفيق اين خدايي که برات ترسيم کردن، خداي واقعي نيست. يک سوال دارم برات عجيب نيست که تمام آيات قرآن داره با يک جمله شروع ميشه. جمله چيه؟ من هم هميشه کلاسهام را با همين جمله شروع مي کنم. بسم اله الرحمن الرحيم. بنام خداوند بخشاينده مهربان. به جمله توجه کن بنام خداوند بخشاينده و مهربان. خدا هم بخشنده اس و هم مهربانِ. اگر خدا قرار بود که نبخشه،‌ چرا هي گفته بسم اله الرحمن الرحيم.  چون خواسته تو متوجه بشي که منِ خدا، بخشنده ام و مهربانم. به قول رضا مارمولک که مي گفت خدا که فقط متعلق به آدمهاي خوب نيست. خدا، خداي آدمهاي خلافکار هم هست و فقط خودِ خداست که بين بندگانش فرق نمي گذارد. في الواقع خداوند عند لطافت، عند بخشش،‌ عند بي خيالي،‌ عند چشم پوشي و عند رفاقتِ. روايت داريم که اگر با وضو بايستي و ده مرتبه بگي يا الله،‌ يا الله...منِ خدا يک بار ميگم لبيک. ولي اگر وضو نداشته باشي،‌ اگر وسط گناه باشي و اصلاً‌ مست باشيtobeh و فقط يکبار بگي يا الله،‌ من هفت بار ميگم لبيک بنده من. اينه داستان خدا. خدا خداي آدم بدها هم هست. مگه ميشي تو بچه ات را دوست نداشته باشي حالا هر چه بچه ات بهت بدي کرده باشه. اصلاً‌ مهم نيست تو هر چقدر هم گناه کرده باشي تو فقط يک يا الله بگو. ما فرزند خدائيم اينه داستان خدا. امامها و پيامبران تجلي بخش،‌ بخش کوچيک از خداوندند،‌ انگشت کوچيکه خداوندند. من خدايي را قبول دارم که امام رضاي او ميگه هر کي زمين خورده بياد پيش من،‌ حاجتش ميدم. هر کي که توي زندگي به بن بست خورده ميگه بياد پيش من من حاجتش ميدم. ميگه هرکي هر چي مي خواد در اين عالم بياد پيش من،‌ من حاجتش ميدم. پرنده هاي تشنه و گشته هم ميرن پيش امام رضا،‌ آنها هم حاجتشون را مي گيرند. حالا فکر کن بري پيش خدا چي ميشه. بري پيش خداي امام رضا چي ميشه. من خداي امام رضايي را قبول دارم که نسخه شفا بخش داد به مامون تا مامون ۲۰ سال مريض نشه. من خداي امامهايي را قبول دارم که ميگن ما حقي بر گردن شما داريم و شما هم حقي بر گردن ما داريد.  حقي که شما بر گردن ما داريد حق دعاست. من خدايِ آن امامي را قبول دارم که دشمنش هم دعا کرد. خدا بخشنده و مهربونه،‌ نمي تونه که نبخشه. اگر حواست هم نباشه بگي خدا،‌ خدا جوابت را ميده. خدايي داريم که يادش آرامش بخش ماست.  الا به ذکرالله تطمئن القلوب.yadkhoda خداي داريم که خودش گفته اي بندگان من(نگفته اي بنده خوبهاي من) که به خودتون ضرر و زيان وارد کرديد. گفته اي بندگان من، اي بنده هاي بد من، حتي بنده هاي بده من، آنهائيکه به خودتون ضرر و زيان زديد، از رحمت خدا مايوس نباشيد. زيرا خدا گفته همه گناهان را مي بخشه، همه گناهان را مي آمرزه، اوست آمرزنده و مهربان. خدا مي بخشه، خودش گفته. فقط آدم خوبها را نه، آدم بدها را هم مي بخشه. همش هم مي بخشه، فقط کافيه که توبه کني. بري پيش خدا بگي خدايا غلط کردم، خدايا اشتباه کردم، خدايا مي دونستم ولي خطا کردم ببخش من را. تموم خدا بخشيد. روايت داريم که آن دنيا شيطان مي بينه خدا اين همه را داره مي بخشه، به وسوسه ميفته ميره پيش خدا ميگه تو که همه را بخشيدي، من را هم ببخش.amorzeshkhoda بايد توجه کني، آنچه که از خدا و قرآن بهت نشان دادن، خدا و قرآن واقعي نيست. خودِ خودش تو قرآن ميگه بقيه را ببخشيد بخاطر من. ميگه کسي بهت بدي کرد ببخشش. بعد ميشه آن وقت خودش نبخشه. بريد تحقيق کنيد چرا يعقوب به هجر يوسف دچار شد. بريد تحقيق کنيد،‌ مي دونيد چرا يعقوب اين همه سال از يوسف دور افتاد. تحقيق کنيد به يک نتيجه مي رسيد. فقير آمد درخانه يعقوب- يعقوب آيينه خداوندِ- يعقوب بهش بي توجهي کرد. خدا بهش گفت يعقوب من تو را فرستادم که آيينه من باشي، اين چه خونه اي است که درست کردي، چرا به يک فقير بي توجهي مي کني؟ نکنه بنده هاي من فکر کنند من هم مثل تو هستم. من نيازمند بياد در خونه ام ردش مي کنم؟ ادعوني استجب لکم. با وضو، بي وضو، نشسته،ejabat خوابيده،‌ اصلاً وسط گناه، تو داري گناه مي کني وسطش بگو خدا. خدا مياد کمکت. کيست که خدا بخواد ببرتش بالا و انسانها بتونن بکشندش پايين و کيه که خدا بخواد بکشتش پايين و انسانها بتونند بکشندش بالا. خدا را به ما نشون ندادن، خدايي که به ما نشون دادن خداي واقعي نيست. خدا هي گفته بسم الله الرحمن الرحيم،‌ هي گفته مي بخشم تو فقط بيا در آغوش من. من پانزده ساله که ديگه هي مراسم محرمي شرکت نمي کنم، چون خدايي که تو اون مراسمها ميگن از ديدگاه من خداي واقعي نيست. بذاريد بهتون بَر بخوره. از محرم چسبيدن به عطش حسين. ولي واقعاً پيغام محرم، سلام بر لب تشنه حسينِ. بذاريد يک روايت بگم از محرم. اين روايت براي من غوغا کرده. امام حسين تو گودال قتلگاه داشت گريه مي کرد. شمر مي بينه امام حسين داره گريه مي کنه،‌ ميگه ها حسين دنبال حکومت بودي؟ امام حسين با چشم اشاره ميکنه بيا نزديک- دستهاش را نمي تونسته حرکت بده صدها زخم در بدنش بوده- شمر ميگه صورتم را بردم نزديک، امام حسين گفت براي تو دارم  گريه مي کنم. امام حسين بنده خداست و اينقدر قاتلش را دوست داره. براي کسي که خودش و خانواده اس را کشته داره گريه مي کنه. حالا ببين عزيز دلم خداوند چقدر تو را دوست داره. اين آن نگاهيه که ما ديگه احساس گناه نمي کنيم. زمانيکه تو خدا را اينجوري توي ذهنت مي بيني، ديگه احساس گناه همراهت نيست. ديگه وقتي ياد خدا مي افتي ياد عذاب خدا نمي افتي. ياد بخشش خداوند مي افتي. جلسه پنجم را ازت مي خوام که بارها و بارها گوش کني. پيامهايي که من در جلسه پنجم گنجانندم، پيام بي نظيريِ. جلسه پنجم را کسي که بارها و بارها گوش ميکنه، احساس گناهِ ديگه ميره. مياد تو خطي که با خدا آشتي ميکنه و زمانيکه با خدا آشتي ميکنه،‌ نشانه ها مياد تو زندگيش. کيه که خدا بخواد بِکشتش بالا و بقيه بتونند بِکشندش پايين. ميفهمي که قدرت در دستان خداست. خدا مي بخشدت فقط کافيه بگي يا خدا. بهتون گفتم من خيلي جلسه پنجم را دوست دارم. جزء مهمترين جلسات پول سازيِ. چندين و چند بار آن را گوش کنيد. نمي دونيد به ياري خداوند با چه روشهاي عجيبي که خودتون هم متوجه نمي شيد دارم روي باورهاتون کار مي کنم. براي همينِ که همينجوري داريد نتايج را مي بينيد. تمرين داخل خونه براي جلسه پنجم اينه که مي خوام بهتون بگم. فقط يک چيزي، همه تمرينات قبل را با قدرت انجام بديد، فوق العاده انجام بديد. جلسه پنجم يک تمرين داخل خانه داره که شما بايد از الان تا پايان سه ماه بايد آن را انجام بديد.  زمانيکه اين تمرين را انجام ميدي چه اتفاقي مي افته؟ احساس گناه از ذهنت ميره. تمرين خيلي ساده اس، ساده بودن تمرين گولت نزنه. تمرين اينه از امروز هر کاري که ميخاي انجام بدي،‌ توجه کن هر کاري که ميخاي انجام بدي اولش تو ذهنت با خودت بگو بسم الله الرحمن الرحيم. صبح از خواب benamekhodaبيدار شدي ميخاي بري مسواک بزني، قبل از مسواک زدند بگو بسم الله الرحمن الرحيم. ميخاي بند کفشت را ببندي بري بيرون، قبل از بستن بند کفشت بگو بسم الله الرحمن الرحيم. ميخاي بند کفشت را باز کني، قبلش بگو بسم الله الرحمن الرحيم. ميخاي غذا بخوري بگو بسم الله الرحمن الرحيم. وقتي تا پايان اين دوره با خودت همش تکرار ميکني ميره تو ناخودآگاهت. زمانيکه بره تو ناخودآگاهت چه اتفاقي ميفته؟ ديگه هيچ احساس گناهي همراهت نيست. ازت مي خوام تا پايان سه ماه هر کاري که مي خواي انجام بدي، قبلش يک بسم الله الرحمن الرحيم بگي. اينجوري که من سالهاي سالِ دارم ميگم. خيلي ها بهم ميگن بصير چرا خدا اينقدر کمکت مي کنه؟ چون من به خدا وصلم و شما هم کم کم داريد به خدا وصل مي شيد.  خيلي از اساتيد موفقيت صحبت از مدار مي کنند و ميگن پيشرفت فرايندي تدريجي است بايد قانون تکامل را طي کنيد؛ من جلسه بعد مي خوام در مورد قانون تکامل باهاتون صحبت کنم که اصلاً قانون تکامل درستِ يا غلطِ. شما وقتي به خداوند وصل ميشيد به يکباره نتايج را تو زندگيت مي گيري. ازت مي خوام تا پايان سه ماه هر کاري که مي خواي انجام بدي يک بسم الله الرحمن الرحيم قبلش بگو، من که تا آخر عمر اين کار انجام ميدم. تمرين به شدت ساده اس کسي تو ايران نميگه ولي نتيجه فوق العاده داره. ازتون مي خوام که پنج جلسه را حتماً گوش کنيد و تکليفي را که بايد براي من ارسال کنيد اين است که حداقل يک نشانه جديد را که مي بينيد براي من ارسال کنيد. پس از الان بايد روي انجام تمرينات تمرکز کنيد و ديدن و مشاهده کردن نشانه ها. هر تعداد نشانه که مي بينيد حداقل يکي را براي من ارسال کنيد. بهتون گفتم نشانه مثل پول جديد مي رسه، با آدم جديد آشنا ميشيد، فکر جديد مياد، ايده جديد مياد،‌ يک آدمي باهات بهتر برخورد ميکنه، خودت آرامشت تو زندگي بهتر ميشه،‌ پول  تو زندگيت مياد،‌ کار جديد برات پيدا ميشه، بهت پيشنهاد کار جديد ميدن،‌ مشتري هات زياد ميشه، شاگردهات افزايش پيدا ميکنه، فروشت افزايش پيدا ميکنه. هر نشانه جديد که توي زندگيت مياد همه را ليست ميکني و براي من يادداشت مي کني. باور نميکني که چقدر خوشحال شدم که با تو عزيز دل خداوند صحبت کردم. خداوند بيشتر از خود تو مي خواد که تو به موفقيت برسي. خداوند به واسطه دستهاش به تو ياري ميرسونه. و اين پيام،‌ اين جلسه پنجم و اين کلاس پول سازي، نشانه اي از نشانه هاي خداوندِ. چون تو وارد مسير جديد شدي. ازت مي خوام که پرقدرت جلو بياي. يک چيز ديگه ما تازه رويِ درِ اول و رمز اوليم،‌ هنوز به درِ دوم نرسيديم. من پنج جلسه فقط روي درِ اولم چون فهميدم شما باورهات مشکل داره که تا زمانيکه احساس گناه و باورهاي ديگه ات را درست نکني، تا زمانيکه ندوني قانون اولويت چيه؟ و اولويت هاي زندگيت را نچيني،‌ هيچ تغييري تو زندگيت حاصل نميشه و از جانب خداوند دارم پيامهاي جديدي را بهت منتقل مي کنم. اميدوارم تو روزهاي آينده از آسمون خداوند براتون طلا بباره تا جلسه بعد که با شما صحبت مي کنم، شما عزيران جانم را به خداوند منان مي سپارم. خداوند يار و نگهدارتون، شبتون بهشت.

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب