رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۸:۲۷:۱۵ ۲۰۲۵/۱۹/۰۷     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

zabankoodak

اين سؤال كه چطور كودكان ياد مي گيرند به زبان مادري شان صحبت كنند توجه بسياري از روانشناسان را به خود جلب نموده است. كودكان در حدود يك سالگي زبان باز مي كنند. آنها در اين سن با مفهوم بسياري از چيزها مانند اعضاي خانواده، حيوانهاي دست آمـوز، غـذاها، اسـباب بـازي و انـدامهـاي بـدن آشـنا می شوند و می کوشند بین این مفاهیم و واژه هایی که بزرگسالان به کار می برند ارتباط برقرار کنند. از این مرحله به بعد واژگان کودک به صورت کم و بیش انفجاری افزایش می یابد. خزانه واژگان کودک که در یک و نیم سالگی فقط ۲۵ واژه است در ۶ سالگی به ۱۵۰۰ واژه می رسد. این افزایش باور نکردنی واژگان مستلزم آن است که کودک هر روز در حدود ۱۰ واژه تازه یاد بگیرد. گویی کودک برای فراگیری واژه های تازه کوک شده است. روان شناسان درباره فراگیری زبان سه نظریه اصلی مطرح نموده اند. نظریه یادگیری، نظریه تعاملات اجتماعی و نظریه فطری.

نظریه یادگیری: اصل دخیل در فراگیری و تغییر بسیاری از رفتارها ازجمله زبان، تقلید از الگو و عامل تقویت است. یعنی والدین به کودک در برابر تولید آواهایی که شبیه کلمه ها هستند، پاداش می دهند. به همین ترتیب کودکان تقویت می شوند طبق قواعد دستور زبان سخن بگویند هر چند نمی توان منکر نقش تقلید در یادگیری واژه ها شد، نمی توان آن را تنها شیوه یادگیری تولید و فهم زبان درکودکان دانست. زیرا کودکان خردسال پیوسته جمله هایی می سازند که هرگز چنین جمله ای را از بزرگسالان نشنیده اند.  

harfzadankodak
نظریه فطری: بخشی از دانش زبانی ما فطری است و به همین دلیل کودک در خانواده خود می تواند زبان یاد بگیرد، ولی حیوان های دست آموز خانگی نمی توانند، اما در مورد میزان و ماهیت این دانش فطری اختلاف نظر وجود دارد. که بعضی پیرو نظریه شناخت هستند و بعضی دیگر همانند نوام چامسکی معتقدند کودکان خردسال دستور زبان را یاد نمی گیرند، بلکه آنان از کلمه ها و جمله هایی که می شنوند، به نحوی قواعد پیچیده را استنباط و انتزاع می کنند. چامسکی معتقد است که کودک در ذهن خود به دانش ذاتی یا توانایی های طبیعی برای فراگیری زبان مجهز است و بر اثر تجربه هایی که کودک در محیط پیدا می کند، توانایی های زبانی او رشد می یابد. او بر این باور است که فراگیری اصول و قاعده های عمومی زبان از قبل و از طریق وراثت در ذهن کودک وجود دارد و تنها تجربه گفتار محیط به طور طبیعی آنها را در ذهن کودک فعال می کند تا از این راه، زبان محیط را فرا بگیرد. به عقیده او ویژگی های همگانی زبان به همراه دیگر اندامهای کودک به طور ارثی در ذهن او شکل می گیرد و سپس بر اثر برخورد با گفتار محیط پیرامون او به شکل زبان خاص همان محیط فعال می شود. بر پایه این فرض هر کودک از حالت آغازی ذهنی که از راه میراث زیستی تعیین می شود، از رشته ای از حالتها پیش می رود تا سرانجام به حالت ثابت دانش زبانی می رسد. از آن پس، به نظر می رسد که تنها به طور کناری، به ویژه از راه افزایش واژگان ممکن است در دانش زبانی او تغییری پدید آید. به بیان دیگر حالت ثابت همواره یکسان باقی می ماند. حالت ثابت تقریباً در سن مشخصی مثلاً در حدود سن بلوغ و یا کمی پیش تر حاصل می شود.

نظریه شناختی: در این دیدگاه رشد زبان بستگی به استعدادهای شناختی خاص و استعداد پردازش اطلاعات دارد که همگی فطری هستند. نظریه پردازان این دیدگاه معتقدند عوامل درونی و نه عوامل محیطی، در خلاقیت، حل مسئله، آزمون فرضیه ها و تلاش کودکان برای یافتن قواعد گفتاری، موثرند.
نظریه تعامل اجتماعي: نظرية تعامل اجتماعي تركيبي از نظريـة يـادگيري و نظريـة فطـري اسـت. براساس اين نظريه انسانها آمادگي خاص برای یادگیری زبان دارند، این نظریه جنبه های محیطی، به ویژه نقش والدین را در یادگیری زیان حائز اهمیت می داند.

 

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب