رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۶:۴۳:۴۲ ۲۰۲۴/۲۱/۱۲     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

interchange

درس ۱۵ اینترچنج ۳ درباره مواردی است که در ایالات متحده یا سایر کشورها مخالف قانون است. گرامر این درس درخصوص بیان نظر و پیشنهاد و ضرورت انجام کاری است. در ابتدا با تعدادی از موارد مخالف قانون آشنا می شویم.
موارد مخالف قانون در آمریکا و کانادا:
In Arizona, you may go to prison for ۲۵ years if you cut down a saguaro cactus.‎
در آریزونا ، اگر کاکتوس ساگوارو را قطع کنید ، ممکن است به مدت ۲۵ سال به زندان بروید.
In New Britain, Connecticut, fire trucks must travel at ۲۵ miles per hour even when going to a fire.‎
در نیویورک ، کانتیکت ، کامیون های آتش نشانی حتی باید در هنگام آتش سوزی با سرعت ۲۵ مایل در ساعت حرکت کنند.
In the state of Washington, it is illegal to pretend your parents are rich.‎
در ایالت واشنگتن ، این که وانمود کنید والدین شما ثروتمند هستند غیرقانونی است.
In Canada, ۳۵% of radio broadcasting time must have Canadian content.‎
در کانادا ، ۳۵٪ از زمان پخش رادیو باید دارای محتوای کانادایی باشد.
موارد مخالف قانون در سایر کشورها:
In Switzerland, it's an offense to hang clothes out —to dry on a Sunday.‎
در سوئیس ، آویزان کردن لباس ها برای خشک کردن در روز یکشنبه جرم است.
In Australia, it is illegal to walk on the right side of footpaths.‎
در استرالیا پیاده روی در سمت راست پیاده رو، غیرقانونی است.
It is against the law not to flush a public toilet in Singapore.‎
نزدن فلاش تانک(تخلیه سریع آب) در تولت های عمومی سنگاپور، خلاف قانون است
In Finland, taxi drivers must pay royalties if they play music for customers.‎

لغات:

bullying = ظلم و جور، زورگوئی؛     company outsourcing = برون سپاری شرکت؛           graffiti = دیوارنویسی؛           homelessness = بی خانمانی؛           inadequate health care = مراقبت بهداشتی ناکافی؛            lack of affordable child care = عدم مراقبت مناسب از کودکان؛         noise pollution = آلودگی صدا؛        overcrowded classrooms = کلاس های خیلی شلوغ؛     stray animals = حیوانات ولگرد؛        street crime = جرایم خیابانی؛
        

گرامر:

gramerinterchange

ادامه گرامر

gramerdarinterchange

مکالمه:It isn't cheap, is it ارزان نیست، هست؟

Sarah:‎ Health insurance, child-care bills, rent!‎ Now that I'm going to school and only working part-time, I have a hard time making ends meet.‎
سارا: بیمه سلامت، صورتحساب مراقبت از کودکان، اجاره! حالا که می خواهم به مدرسه بروم و تنها پاره وقت کار کنم، زمان سختی برای سر و ته آوردن آنها دارم.
Todd:‎ Health insurance is really expensive, isn't itmokalemehinterchange?
تد: بیمه سلامت واقعاً گران است، اینطور نیست؟
Sarah:‎ Yeah!‎ My company used to pay for it when I was working full-time.‎
سارا: بله، شرکت من قبلنا وقتی من بصورت تمام وقت کار می کردم آن را پرداخت می کرد.
Todd:‎ And child care isn't cheap, is it?‎
تد: و مراقبت از بچه ها ارزان نیست، هست؟
Sarah:‎ No, it's not.‎ After I pay for rent and groceries, almost all my money goes to pay for my son's day care.‎
سارا: نه نیست. بعد از اینکه من اجاره و بهای خوار و بار را پرداخت می کنم، تقریباٌ همه پولم برای مراقبت روزانه پسرم هزینه می شود.
Todd:‎ Colleges should provide free day care for students with children.‎
تد: دانشگاه باید مراقبت روزانه رایگان برای دانشجویان دارای کودک فراهم کند.
Sarah:‎ I think so, too.‎ But they don't have any services like that at my school.‎
سارا: من هم همین فکر را می کنم. اما آنها هیچ خدمات مشابهی در آموزشگاه من ندارند

Reading

readinginterchange

How Serious Is Plagiarism?‎ چقدر سرقت ادبی جدی است؟

In ۲۰۰۲, a biology teacher in Kansas — a state in the American Midwest — made national, and even international, news.‎ After Christine Pelton discovered that ۲۸ of her ۱۱۸ students had plagiarized parts of a major project, she gave them failing grades.‎ Although this was the school policy, the students' parents complained.‎ The school board directed Ms.‎ Pelton to change the punishment:‎ They told her that ۶۰۰ points should be taken from the offenders, rather than the entire ۱,۸۰۰ points.‎ Ms.‎ Pelton resigned in protest.‎

در سال ۲۰۰۲ ، یک معلم زیست شناسی در کانزاس - ایالتی در منطقه میانه غربی آمریکا - اخبار ملی و حتی بین المللی را رقم زد. بعد از این که کریستین پیلتون متوجه شد که ۲۸ نفر از ۱۱۸ دانش آموز وی بخش هایی از یک پروژه بزرگ را  سرقت ادبی کرده اند، به آنها نمره مردودی داد. اگرچه این سیاست مدرسه بود ، والدین دانش آموزان شکایت کردند. هیئت مدیره مدرسه به خانم پلتون دستور داد كه مجازات را تغییر دهد: آنها به او گفتند كه باید ۶۰۰ امتیاز از متخلفان گرفته شود نه كل ۱۸۰۰ امتیاز. خانم پلتون در اعتراض؛ استعفا داد.

Why did this become such a significant story?‎ Perhaps it is because so many people feel strongly about what is right and wrong.‎ The incident raised some important questions:‎ What is plagiarism?‎ How serious is it?‎

چرا این داستان مهم شد؟ شاید به این دلیل باشد که بسیاری از افراد نسبت به آنچه درست و نادرست است ، به شدت حساس هستند. این حادثه سؤالات مهمی را مطرح کرد: سرقت ادبی چیست؟ چقدر جدی است؟

The simplest form of plagiarism occurs when someone copies material without giving credit to the source.‎ However, there are also more serious forms, such as when a student pays someone else to write an essay.‎

ساده ترین شکل سرقت ادبی زمانی اتفاق می افتد که کسی مطلبی را بدون ارجاع دادن به منبع؛ کپی کند. با این وجود اشکال جدی تری نیز وجود دارد ، مانند زمانی که دانشجویی برای نوشتن مقاله به شخص دیگری پول پرداخت می کند..

Some people claim that copying is necessary to do well in school.‎ They have realized that their own words are not as good as someone else's.‎ Another common argument is that everyone does it, so it's not a big deal.‎ In fact, it has been learned that even some highly respected figures, including Martin Luther King Jr.‎, have plagiarized.‎

برخی ادعا می کنند کپی کردن برای انجام کاری خوب در مدرسه ضروری است. آنها دریافته اند که گفته های خودشان به اندازه گفته های دیگران خوب نیست. استدلال مشترک دیگر این است که همه این کار را می کنند ، بنابراین این چیز مهمی نیست. در واقع ، آموخته شده است که حتی برخی از چهره های بسیار محترم ، از جمله مارتین لوتر کینگ جونیور ، سرقت ادبی کرده اند.

Although some people find reasons to justify plagiarism, others feel the issue is clear-cut:‎ They feel it is morally wrong, and consider it stealing —a theft of ideas rather than money.‎ These people believe that students who plagiarize benefit unfairly.‎ They receive a beuer grade than they deserve.‎

اگرچه برخی از مردم دلایلی برای توجیه سرقت ادبی پیدا می کنند، اما برخی دیگر احساس می كنند كه این مسئله شفاف است: آنها احساس می كنند كه این كار از نظر اخلاقی اشتباه است و آن را دزدی می دانند - سرقت ایده ها و نه پول. این افراد بر این باورند که دانش آموزانی که سرقت ادبی می کنند بصورت ناعادلانه ای سود می برند. آنها درجه ای بهتر از آنچه شایسته است دریافت می کنند.
 
So what about the incident in Kansas?‎ Was the original punishment too severe?‎ Do teachers have the right to tell students and parents what is right or wrong?‎ Ms.‎ Pelton would probably say that the job of a teacher is to do exactly that.‎

درمورد این حادثه در کانزاس چطور؟ آیا مجازات اصلی خیلی شدید بود؟ آیا معلمان حق دارند به دانش آموزان و والدین بگویند چه چیزی درست است یا نادرست؟ خانم پلتون احتمالاً می گوید کار معلم انجام دقیق همین کار است.

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب