رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۷:۳۵:۰۳ ۲۰۲۴/۰۲/۰۵     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

interchange

درس ۵ اینترچنج ۳ درباره فرهنگ ها و نگرانی های است که افراد هنگام ورود به کشوری دیگر با آن روبرو می شوند. گرامر درس درخصوص نحوه بیان انتظارات از افراد است. در ابتدا با تعدادی از این نگرانی ها و کلمات جدید آشنا می شویم:

 

اگر من به یک کشور خارجی نقل مکان کنم.... If I moved to a foreign country

One thing I'd really miss is my mom's cooking.‎
چیزی که من حقیقتاً دلم برایش تنگ می شود، دستپخت مادرم است.
I'd be worried about the local food.‎ I might not like it
در مورد غذاهای محل نگرانم. ممکن است آن را دوست نداشته باشم.
Getting used to different customs might be difficult at first
عادت کردن به رسوم متفاوت ممکن است در ابتدا سخت باشد.
My room at home is the thing that I'd miss the most
اتاقم در خانه چیزی است که من بیشتر از همه دلم برایش تنگ می شود
Not knowing the prices of things is something I'd be concerned about
ندانستن قیمت اجناس چیزی است که من نگران آن هستم.
Moving to a country with a very different climate could be a challenge
نقل مکان کردن به کشوری با آب و هوای متفاوت می تواند چالش برانگیز باشد
I'd be worried about getting sick and not knowing how to find a good doctor
در مورد مریض شدن و ندانستن اینکه چطور یک دکتر خوب پیدا کنم نگران می شوم
Something I'd be nervous about is communicating in a new language
چیزی که من در مورد آن مضطرب می شوم برقراری ارتباط با زبان جدید است

لغات جدید:

anxious= نگران؛      comfortable= راحت؛       confident= مطمئن؛      curious= کنجکاو؛    depressed=افسرده، غمگین؛    embarrassed= خجالتی؛     enthusiastic= مشتاق؛     excited= هیجان زده؛      fascinated= مجذوب، شیفته؛      homesick= دلتنگ وطن، غربت زده    insecure= بی امنیت؛     nervous= مضطرب، عصبانی؛     uncertain= نامطمئن؛      uncomfortable= نارحت، معذب؛       worried= مضطرب، پریشان  

گرامر:

gramerinterchange

بخش دوم گرامر درخصوص نحوه بیان انتظارتی است که از افراد می رود.

gramerdarinterchange

مکالمه:What's the custom رسم چیه؟

 

Marta:‎ I just got invited to my teacher's house for dinner.‎
مارتا: من برای شام به خانه معلمم دعوت شده ام.
Karen:‎ Oh, how nicemokalemehinterchange!
کارن: آه چه خوب!
Marta:‎ Yes, but what do you do here when you're invited to someone's house?‎
مارتا: بله اما اینجا وقتی به خانه کسی دعوت می شوید چیکار می کنند؟
Karen:‎ Well, here in the U.S.‎, it's the custom to bring a small gift.‎
کارن: خوب اینجا در ایالات متحده رسم است که یک هدیه کوچک بیاوری.
Marta:‎ Like what?‎
مارتا: مثل چی؟
Karen:‎ Oh, maybe some flowers or chocolates.‎
کارن: آه، شاید تعدادی گل یا شکلات.
Marta:‎ And is it all right to bring a friend along?‎
مارتا: و اشکال نداره اگر دوستی را همراه بیاورید؟
Karen:‎ Well, if you want to bring someone, you're expected to call first and ask if it's OK.‎
کارن: خوب، اگر می خواهی کسی را بیاوری انتظار می رود اول تماس بگیرید و بپرسید که اشکال ندارد.

Reading

readinginterchange

 

 CULTURE SHOCK شوک فرهنگی

Kit-ken Lim, a student from Taipei, Taiwan, is studying in Chicago.‎ The following entries are taken from her blog during her first three month in the united  States.‎

کیت کن لیم ، دانشجویی از تایپه ، تایوان ، در شیکاگو تحصیل می کند. مطالب زیر از وبلاگ وی در طی سه ماه اول او در ایالات متحده گرفته شده است.

August ۳۱   People often refer to Taipei as "The Sleepless City:‎ but I didn't understand why until I got to Chicago.‎ I was window-shopping with another student this evening.‎ Suddenly, the store owners started pulling down their gates and locking their doors.‎ Soon the whole street was closed.‎ And it wasn't even dark yet!‎ I'd never seen this in Taiwan.‎ Back home, the busiest streets "stay awake' all night.‎ You can go out to restaurants, stores, and movies even long after midnight.‎

۳۱ آگوست مردم غالباً از تایپه به عنوان "شهر بی خوابی" یاد می کنند ، اما من نفهمیدم  چرا تا اینکه به شیکاگو رفتم. عصر امروز با دانشجوی دیگری ویترین مغازه ها را تماشا می کردم. ناگهان مالکین فروشگاه ها شروع به پایین کشیدن کرکره های خود و قفل کردن آنها کردند. به زودی کل خیابان بسته شد و هنوز  حتی تاریک هم نشده بود! من هرگز چنین چیزی را در تایوان ندیده بودم. در زادگاهم، شلوغ ترین خیابانها "تمام شب بیدار می ماند". می توانید حتی پس از نیمه شب به رستوران ها ، فروشگاه ها و سینماها بروید.

September ۵  After the first week of class, I've found some differences between Taiwanese students and American students.‎ Whenever a teacher asks a question, my classmates immediately shout out their answers.And some of them interrupt the teacher.‎ In Taiwan, we're usually quiet in class so that the teacher can finish on time.‎ We usually ask the teacher questions afterward.‎ American students seem to leave the room as soon as the class ends.‎

۵ سپتامبر بعد از هفته اول کلاس، فهمیدم بین دانشجویان تایوانی و دانشجویان آمریکایی تفاوت هایی هست. وقتی  معلمی سؤالی می پرسد ، همکلاسی های من بلافاصله جواب هایشان را فریاد می زنند. و بعضی از آنها سخن معلم را قطع می کنند. در تایوان ، ما معمولاً در کلاس آرام هستیم تا معلم بتواند به موقع تمام کند. ما معمولاً بعد از آن؛ از معلم سؤال می پرسیم. به نظر می رسد دانش آموزان آمریکایی به محض پایان کلاس، از اتاق خارج می شوند.

 

 October ۶  I met an interesting girl at an Internet café today.‎ I was writing an email to my mother, and she asked me what language I was using.‎ We ended up talking for about an hour!‎ People in Chicago seem very comfortable with each other.‎ It's very natural for two people to start talking in a cafe.This is something that doesn't happen in Taipei.At home, I'd never just start chatting with a stranger.‎ I like that it's easy to meet new people here.‎

  ۶ اکتبر امروز با یک دختر جالب در یک کافه اینترنتی آشنا شدم. من در حال نوشتن ایمیل به مادرم بودم و او از من پرسید که از چه زبانی استفاده می کنم. حدود یک ساعت صحبت کردیم به نظر می رسد مردم شیکاگو با یکدیگر بسیار راحت هستند. خیلی طبیعی است که دو نفر صحبت خود را در یک کافه شروع کنند. این چیزی است که در تایپه اتفاق نمی افتد. در زادگاهم، من هرگز نمی توانم با یک غریبه گفت و گو را آغاز کنم.  اینکه در اینجا ملاقات با افراد جدید آسان است را دوست دارم.

 

 

 

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب