رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۹:۱۳:۵۱ ۲۰۲۴/۰۲/۰۵     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

interchange

درس ۴ اینترچنج ۳ درباره اخبار است و گرامر این درس درخصوص گذشته ساده، گذشته استمراری و گذشته بعید است. در ابتدا با تعدادی از لغات جدید آشنا می شویم:

coincidence= تصادف، مصادف بودن با؛       dilemma= وضع دشوار، معما؛      disaster= فاجعه؛      emergency= اضطراری، اورژانس؛       lucky break= خوش شانسی؛       misfortune= بدشانسی؛       mystery=راز؛    triumph= پیروزی

گرامر: گذشته ساده با گذشته استمراری به این صورت بکار می رود که کاری در گذشته در حال انجام شدن است(گذشته استمراری) که توسط کار دیگری (گذشته ساده) قطع می شود.

فعل ingدار + was/were + فاعل = گذشته استمراری

قسمت دوم فعل + فاعل = گذشته ساده

gozashtehestemrari

ادامه گرامر درخصوص گذشته بعید است که زمانی بکار می ورد که کاری در گذشته دور انجام شده است، یعنی کاری قبل از کار دیگر در گذشته انجام شده است.

قسمت سوم فعل + had + فاعل = گذشته بعید

gozashtehbaid

مکالمه:What happened چه اتفاقی افتاد؟

Brian:‎ Guess what!‎ Someone stole my wallet last night!‎
بریان: حدس بزن چی شده! دیشب کسی کیفم را دزدیده است!
Kathy:‎ Oh, no!‎ What happened?‎
mokalemehinterchangeکتی: آه، نه! چه اتفاقی افتاد؟
Brian:‎ Well, I was working out, and I had put my stuff in my locker, just like I always do.‎ When I came back, someone had stolen my wallet.‎ I guess I'd forgotten to lock the locker.‎
بریان: خوب من در حال کار کردن در بیرون بودم و  مثل همیشه چیزهایم را در صندوق قفل دار گذاشته بودم. وقتی برگشتم کسی کیفم را دزدیده بود. فکر کنم من فراموش کرده بودم صندوق را قفل کنم.
Kathy:‎ That's terrible!‎ Did you lose much money?‎
کتی: وحشتناک است. پول زیادی از دست دادی؟
Brian:‎ Only about $۱۵.‎ But I lost my credit card and my driver's license.‎ What a pain!‎
بریان: فقط ۱۵ دلار. اما کارت اعتباری و گواهینامه رانندگی ام را از دست دادم. چقدر بد!

Reading

readinginterchange

The changing world of blogging

Only a few years ago, blogging seemed new and exciting.‎ Now, some people are saying it is yesterday's news and that the Internet revolution is moving on.‎ The word "blog" comes from "web log," which means an online log or diary.‎ Blogging is interactive, and bloggers hope that their readers will respond with interesting posts.‎ In turn, they can respond to these posts.‎ Some blogs continue like this for years whereas others simply vanish overnight.‎ Blogs are usually started by one person for personal or professional reasons

دنیای در حال تغییر وبلاگ نویسی

فقط چند سال پیش ، وبلاگ نویسی جدید و جالب به نظر می رسید اکنون برخی از افراد می گویند که این خبرهای دیروز است و انقلاب اینترنتی در حال پیشروی است. کلمه "وبلاگ" از "گزارش وب" آمده است و این به معنای گزارش آنلاین یا روزانه است. وبلاگ ها تعاملی هستند و وبلاگ نویسان امیدوارند که خوانندگان آنها با ارسال مطالب جالب پاسخ دهند ، به نوبه خود  آنها هم می توانند به این پست ها پاسخ دهند. برخی وبلاگ ها سال ها به همین منوال  ادامه پیدا می کنند درحالی که بعضی دیگر به سادگی یک شب ناپدید می شوند. وبلاگ ها توسط یک نفر به دلایل شخصی یا حرفه ای آغاز شده اند.

Anyone is free to blog:‎ individuals, celebrities, companies, journalists.‎ When blogging started, it was the first time ordinary people could write whatever they wanted and then e-publish it for the entire online world to see.‎ Some people have become famous as bloggers, such as Julie Powell.‎ Some celebrities have blogs, such as John Mayer and TV chef Jamie Oliver.‎ Some companies, such as Microsoft and Boeing, use blogs to communicate with their employees.‎ Journalists and broadcasters also write blogs.‎ These are often on news websites, such as those for the New York Times and CNN.‎

همه افراد در وبلاگ آزاد هستند: افراد ، افراد مشهور ، شرکت ها ، روزنامه نگاران. هنگامی که وبلاگ نویسی شروع شد ، اولین بار بود که افراد عادی می توانستند هر آنچه را که می خواستند بنویسند و سپس آن را الکترونیکی انتشار دهند تا تمام دنیای آنلاین آن را ببینند. برخی از افراد به عنوان وبلاگ نویس مشهور شده اند ، مانند جولی پاول. برخی از افراد مشهور وبلاگ دارند، مانند جان مایر و سرآشپز تلویزیون جیمی الیور. برخی از شرکت ها مانند مایکروسافت و بوئینگ از وبلاگ برای ارتباط با کارمندان خود استفاده می کنند. روزنامه نگاران و پخش کنندگان نیز وبلاگ می نویسند. اینها اغلب در وب سایتهای خبری ، مانند  New York Times و CNN هستند.

 

However, things change fast with information technology.‎ For many people, especially young people, social networking sites like Facebook have superseded blogging.‎ In any case, there have always been far more blog readers than blog writers, perhaps because some people don't like writing.‎ But developments in technology have changed blogging, too.‎ With a videophone, camera, or camcorder plus a computer with video-editing software, bloggers can turn their blogs into video logs, or "vlogs.‎" Some people think vlogging will replace blogging.‎ Others disagree, saying that television didn't replace radio and that e-commerce hasn't stopped people from going shopping.‎ What do you think?‎

Julie Powell

 

با این حال ، همه چیز به سرعت با فناوری اطلاعات تغییر می کند. بسیاری از افراد به ویژه جوانان ، سایت های شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک  را جایگزین وبلاگ نویسی  کرده اند. در هر صورت ، همیشه خوانندگان وبلاگ بسیار بیشتر از نویسندگان وبلاگ بوده اند ، شاید به این دلیل که بعضی از افراد نوشتن را دوست ندارند. اما تحولات فناوری وبلاگ نویسی را تغییر داده است. وبلاگ نویسان می توانند با داشتن یک تلفن تصویری، دوربین یا دوربین فیلمبرداری به علاوه رایانه ای با نرم افزار ویرایش ویدیو ، وبلاگ های خود را به گزارش های ویدیویی یا "vlogs" تبدیل کنند. برخی فکر می کنند vlogging جایگزین وبلاگ نویسی می شود. برخی دیگر مخالفند و می گویند تلویزیون جایگزین رادیو نشد و تجارت الکترونیکی مردم را از خرید رفتن باز نداشته است. شما چی فکر می کنید؟

جولی پاول

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب