رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۳:۲۳:۲۴ ۲۰۲۴/۲۱/۱۲     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

selectreading

How to Be a Successful Businessperson

چطور می توان یک تاجر موفق شد

adapted from The Wall Street Journal اقتباس از وال استریت ژورنال 

tarjomehselectreading
 

selectreadingtarjomeh

I lave you ever wondered why some people are successful in business and others are not?‎ Here's a story about one successful businessperson.‎ He started out washing dishes, and today he owns ۱۶۸ restaurants

در حیرتم چرا بعضی افراد در تجارت موفق و برخی دیگر ناموفق هستند؟ در اینجا داستان یک تاجر موفق آمده است. او با شستن ظرف ها شروع کرد و امروز مالک ۱۶۸ رستوران است.

Zubair Kazi was born in Bhatkal, a small town in southwest India.‎ His dream was to be an airplane pilot, and when he was ۱۶ years old, he learned to fly a small plane

زبیر کازی در باتکال شهر کوچکی در جنوب هند متولد شد. رویایش این بود که خلبان شود و زمانیکه ۱۶ ساله بود، یاد گرفت که یک هواپیمای کوچک را به پرواز درآورد.

At the age of ۲۳ and with just a little money in his pocket, Mr.‎ Kazi moved to the United States.‎ He hoped to get a job in the airplane industry in California.‎ Instead, he ended up working for a company that rented cars

آقای کازی در ۲۳ سالگی و با فقط کمی پول در جیبش، به ایالات متحده نقل مکان کرد. او امیدوار بود که شغلی در صنعت هواپیمائی کالیفرنیا به دست آورد. در عوض، او در یک شرکت که اتومبیل اجاره می داد، کار پیدا کرد.

While Mr.‎ Kazi was working at the car rental company, he frequently ate at a nearby KFC restaurant.‎ To save money on food, he decided to get a job with KFC.‎ For two months, he worked as a cook's assistant.‎ His job was to clean the kitchen and help the cook.‎ "I didn't like it:‎' Mr.‎ Kazi says "but I always did the best I could

درحالیکه آقای کازی مشغول کار در شرکت کرایه اتومبیل بود به طور مرتب در یک رستورانKFC  در همان نزدیکی غذا می خورد. برای اینکه بتواند پول غذا را پس انداز کند تصمیم گرفت شغلی در KFC پیدا کند. او به مدت دو ماه به عنوان کمک آشپز کار کرد. کار او تمیز کردن آشپزخانه و کمک به آشپز بود. آقای کازی می گوید: این کار را دوست نداشتم. اما من همیشه تا آنجا که می توانستم کارم را خوب انجام می دادم.

One day, Mr.‎ Kazi's two co-workers failed to come to work.‎ That day, Mr.‎ Kazi did the work of all three people in the kitchen.‎ This really impressed the owners of the restaurant.‎ A few months later, the owners needed a manager for a new restaurant.‎ They gave the job to Mr.‎ Kazi.‎ He worked hard as the manager, and soon the restaurant was making a profit

یک روز، دو همکار آقای کازی سر کار نیامدند. آن روز آقای کازی کار سه نفر را در آشپزخانه انجام داد. این کار مالکین رستوران را تحت تاثیر قرار داد. چند ماه بعد، مالکین رستوران به یک مدیر برای یک رستوران جدید نیاز داشتند. آنها این شغل را به آقای کازی دادند. او همانند یک مدیر سخت کار کرد و خیلی زود رستوران به سود دهی رسید.

A few years later, Mr.‎ Kazi heard about a restaurant that was losing money.‎ The restaurant was dirty inside, and the food was terrible-greasy and undercooked.‎ Mr.‎ Kazi borrowed money from a bank and bought the restaurant.‎ For the first six months, Mr.‎ Kazi worked in the restaurant from ۸ a.rn.‎ to ۱۰ p.m.‎, seven days a week.‎

چند سال بعد، آقای کازی در مورد رستورانی شنید که در حال ضرر دادن بود. رستوران داخلش کثیف بود و غذایش نیم پز و وحشتناک چرب بود. آقای کازی از یک بانک پول قرض گرفت و رستوران را خرید. برای شش ماه اول او از ساعت ۸ صبح تا ۱۰ شب هفت روز هفته را در رستوران کار کرد.

He and his wife cleaned up the restaurant, rernodeled the front of the building, and improved the cooking.‎ They also tried hard to please the customers.‎ If someone had to wait more than ten minutes for their food, Mrs.‎ Kazi gave them a free soda.‎ Before long the restaurant was making a profit

او و همسرش رستوران را تمیز کردند، جلوی ساختمان را بازسازی کردند و پخت و پز را بهبود بخشیدند. همچنین به سختی تلاش کردند تا رضایت مشتری ها را جلب کنند. اگر کسی مجبور بود بیش از ده دقیقه برای غذا منتظر بماند، آقای کازی یک نوشیدنی رایگان به او می داد. خیلی طول نکشید که رستوران به سود دهی رسید.

A year later, Mr.‎ Kazi sold his restaurant for a profit.‎ With the money he earned, he bought three more restaurants that were losing money.‎ Again, he cleaned them up, improved the food, and retrained the employees.‎ Before long these restaurants were making a profit, too

سال بعد، آقای کازی رستوران را با سود فروخت. با پولی که بدست آورد، سه رستوران دیگر که ضررده بودند، خرید. دوباره او آنها را تمیز کرد، غذا را بهبود بخشید و کارکنان را مجدد آموزش داد. طولی نکشید که این سه رستوران هم به سود دهی رسیدند.

Today Mr.‎ Kazi owns ۱۶۸ restaurants, but he isn't planning to stop  there.‎ He's looking for more poorly managed restaurants to buy.‎ "I love it when I go to buy a restaurant and find it's a mess;‎' Mr.‎ Kazi says.‎ "The only way it can go is up

امروز آقای کازی مالک ۱۶۸ رستوران است اما او قصد ندارد در اینجا متوقف شود. او در جستجو برای خرید رستوران های با مدیریت ضعیف است. آقای کازی می گوید: من عاشق اینم که وقتی یک رستوران جدید می خرم به هم ریخته باشد و تنها راهی که  آن می تواند در پیش بگیرد، ترقی است.

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب