رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۲:۲۱:۴۱ ۲۰۲۴/۲۹/۰۳     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

انسان ذاتا داری نگرش مثبت است؛ اما به دلیل پرورش غلط در محیطهای ناآگاه، این نگرش مثبت تبدیل به نگرش خنثی یا منفی می گردد. یک کودک را در نظر بگیرید که برای اولین بار می خواهد راه برود. او تنها با دیدن راه رفتن دیگران به این نتیجه می رسد که می تواند راه برود. بارها تلاش می کند و به زمین می خورد، اما باز هم دست از تلاش بر نمی دارد چون دیدگاه مثبتی مبنی به توانایی راه رفتن دارد. اما همین کودک به مرور با توجه به آموزش و پرورش غلط، نگرش مثبت ابتدایی خود را از دست می دهد. وقتی اطرافیان او محدودیت هایش را مدام تکرار می کنند، اشتباهات او را به یادش می آورند و جملاتی بی محتوا مانند منطقی فکر کن ( که در حقیقت یعنی کوچک فکر کن) ، پایت را به اندازه گلیمت دراز کن و غیره به خورد ذهن او می دهند، نگرش مثبت او را رفته رفته به نگرشی خنثی یا منفی مبدل می کنند. نگرش همان زمینه غالب ساختار فکری ما است. اینکه وقتی به فکر کردن مشغولیم (گفتگوی درونی و یا تصویرسازی داریم) چه برداشتی از افکار خود خواهیم داشت و از کدام زاویه به آن خواهیم نگریست. فرض کنید که در حوزه تجارت و به واسطه تغییر و تحولات مفهوم آن، یک بازار در آستانه تغییر قرار دارد. فردی که نگرش منفی دارد این تغییر و تحول را به صورت یک خطر و ریسک می نگرد و فردی با نگرش مثبت در آن فرصت می بیند. اغلب مقاومت ها در برابر تغییرات نیز از همین نگرش منفی ریشه گرفته است. ما دنیا را آن طور که هست نمی بینیم، بلکه آن طور که ما هستیم و شرطی شده ایم ببینیم، می بینیم؛ و نهایتا برای اینجاد ارتباط موثر و رضایت درونی باید به سطح جدیدی از تفکر برسیم؛ نگرش از درون به بیرون. ازدرون به بیرون یعنی از خودمان شروع کنیم.

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب