
بیشتر والدین بدون توجه به موقعیت اجتماعی و فرهنگیشان به آموزش فرزندان خود علاقمندند و در این آرزو مشترکند که بچه هایشان در فعالیتهای آموزشی عملکرد خوبی داشته باشند. از طرفی دیگر یکی از مشخصه های مدارس موفق استفاده حداکثری از مشارکت والدین است. به همین دلیل است که در کشورهای توسعه یافته، همکاری میان خانه و مدرسه به صورتی منسجم درآمده و این دو نهاد، مسئولیت مشترک خویش، یعنی تربیت فرزندان جامعه را با همفکری، هماهنگی انجام می دهند. به طورکلی سهیم کردن خانواده ها موجب افزایش اطلاعات و آگاهی افراد، گسترش مشارکت در سایر زمینه های اجتماعی، افزایش احساس همبستگی با سایر والدین، احساس یگانگی بیشتر با سازمان، افزایش اعتماد افراد به سازمانها، کاهش هزینه های فردی و سازمانی و افزایش اثربخشی خواهد شد. مشارکت جمعی کلیه افراد در امور مدرسه نوعی گسترش دموکراسی و مردم سالاری را نیز موجب می گردد و هنگامیکه والدین در آموزش فرزندانشان شرکت کنند، رفتارها و وضعیت تحصیلی دانش آموزان تقویت می شود. در نظام آموزشی ایران، اغلب نقش خانواده کمتر از آن است که انتظار می رود. بعضی از اولیاء تصور می کنند که کار تعلیم و تربیت را باید به مدارس واگذار نمود و در هنگام مشاهده رفتار نابهنجار فرزندانشان، معلمان و عوامل مدرسه را مقصر می پندارند. واقعیت آن است که در بیشتر نقاط کشور وقتی موضوع دعوت اولیاء به مدرسه پیش می آید برداشت آنان این است که مدرسه به کمک مالی نیاز دارد. درمجموع ارتباط خانواده با مدرسه موجب می شود آموزگار درک بهتری از شاگرد پیدا کند و درنتیجه احساس مسئولیت بیشتری در قبال او داشته باشد از طرف دیگر دانش آموز با توجه به ارتباط والدینش با مدرسه، انگیزه بیشتری برای مدرسه رفتن پیدا نموده و این امر خود می تواند منجر به افزایش یادگیری شود. بطورکلی هرقدر والدین در مسائل مدرسه فرزندانشان بیشتر مشارکت کنند پیشرفت تحصیلی کودکان افزایش می یابد.