خوشبختانه امروزه باوجود اینترنت؛ به سرعت می توان، صحت یا سقم مطالب را در آورد یا حداقل در خصوص آنها تحقیق نمود. مطالبی مثل قابل رویت بودن دیوار چین؛ از کره ماه یا بوجود آمدن فصول مختلف در سال، به خاطر دوری یا نزدیکی زمین به خورشید را شنیده اید. در اینجا دروغ های دیگری که شاید کمتر به گوش شما خورده شده باشد آورده ایم.

۱-اسب تروا یا تروجان: یونانیان که پس از ده سال محاصره تروا نتوانستند آن را تصاحب کنند. تصمیم گرفتند اسبی چوبین میان تهی بسازند. و مردانی منتخب را درونش پنهان کردند. یونانی ها اینطور وانمود کردند که، آنجا را ترک کرده اند، و تروجان ها، اسب را نشانه پیروزی به داخل شهر بردند. آن شب یونانیها از اسب خارج شدند؛  دروازه های شهر را برای مابقی ارتش یونان که در تاریکی شب بازگشته بودند، گشودند. ارتش یونان با ورود و تخریب شهر تروا، پیروز شد. هرچند این داستان افسانه ای است اما تروا وجود داشته و برخی مورخان معتقدند که، جنگ تروا واقعا رخ داده است. مایکل وود  تاریخ دان بر این عقیده است که؛ چیزی که به شکل یک اسب وارد تروا شد، در واقع یک دژکوب (میله مخصوص شکستن دروازه ها)، برای شکستن دروازه های شهر بوده است. امروزه اسب تروا به هر ترفندی که، دشمن را برای نفوذ به استحکامات دعوت کند، گفته می شود.

۲- هان ون مگرین: او هنرمندی بود که احساس می کرد، مورد توجه واقع نشده است. لذا در ابتدا، برای جلب توجه منتقدان و اثبات نبوغ خود؛ شروع به کشیدن تابلوهای نقاشان همچون فرانس هالس و یوهانس فرمیر کرد. او با تلاش خستگی ناپذیر و دقت به جزئیات؛ توانست نقاشی هائی کاملا شبیه آثار هنری معروف بکشد. بطوریکه کارشناسان قادر به تشخیص آنها از نقاشی های اصلی نبودند، ولی حرص و طمع بر او غلبه کرد و نقاشی ها خود را به عنوان آثار اصلی به فروش رساند. او از ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ به این کار مبادرت ورزید. ولی مرتکب اشتباه بزرگی شد. او تعدادی از این نقاشی ها را؛ به یکی از اعضاء ارشد حزب نازی فروخت. پس از پایان جنگ او را به جرم فروش آثار ملی به دشمنان، دستگیر کردند، که مجازات کار او اعدام بود. در نتیجه او مجبور شد اعتراف کند که، آثار فروخته شده جعلی و کار خودش بوده است. ولی کارشناسان در دادگاه نقاشی ها را اصل تشخیص دادند. لذا او از دادگاه خواست که مواد و ابزار نقاشی را برای او مهیا کنند؛ تا در حضور دادگاه، یک نقاشی را جعل کند. با این کار او به یکسال حبس محکوم شد. ولی چند ماه  پس از این واقعه به علت حمله قلبی درگذشت.

۳- برنارد میداف: او در سال ۲۰۰۸ اعتراف کرد که حدود ۵۰ میلیارد دلار از کسانی که در شرکت او سرمایه گذاری کرده اند، کلاهبرداری کرده است.  او از حقه ای که بنام چارلز پونزی معروف شده است؛ استفاده می کرد و از پول سرمایه گذاران جدید سود سرمایه گذاران قدیمی را پرداخت می کرد. او حتی مدتی رئیس بازار بورس نزدک Nazdak و مورد وثوق همگان بود.

۴- شاهزاده آناستازیا و آنا اندرسون: با انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۸ بلشویک ها، شاه نیکلاس دوم و همسرش را به همراه پسر و چهار دخترش کشتند. به زودی شایعاتی در اطراف پخش شد که آناستیزا یکی از دختران پادشاه فرار کرده است. در این میان، بعضی ها ادعا کردند که شاهزاده آناستیزا هستند. در ۱۹۲۰ آنا آندرسون که شباهت معقول و اطلاعات زیادی از خانواده سزار داشت، در دادگاه ادعا نمود که آناستیزا است. در ۱۹۲۷ یکی از هم اتاقی های او فاش کرد که نام اصلی او آنا نیست. بلکه فرانزیسکا است و او قطعا شاهزاده نیست. ولی این موجب نشد که او، تا پایان مرگش در سال ۱۹۸۴ از ادعایش دست بردارد. ولی سالها بعد آزمایش DNA ثابت کرد که تمامی خاندان سلطنتی کشته شده بودند و کسی موفق به فرار نشده بود.

۵- مرد پیلت دونPiltdown : در سال ۱۸۵۹ زمانیکه چارلز داروین فرضیه تکامل را بیان کرد، تعدادی از دانشمندان تلاش کردند تا فسیل هائی پیدا کنند که حد واسط حیوان و انسان باشد. چارلز داوسون باستان شناس؛ جمجمه ای را ارائه کرد و ادعا کرد که موجود حد فاصل حیوان و انسان های نخستین است. ولی بعدها ثابت شد که دروغی بیش نبوده و جمجمه تنها ۶۰۰ سال قدمت داشته است.

منبع:

https:‎//history.howstuffworks.com/history-vs-myth/۱۰-biggest-lies-in-history۱۱.htm