
در زمان همه گیری یک بیماری مانند کرونا، ترس از بیماری و ترس از مرگ، در کنار آشفتگی فعالیتهای روزمره، موجب می شود تا افراد سالم نیز با اضطراب بیماری درگیر شوند. این عوامل می توانند مجموعه ای از نشانه ها تا اختلالات بالینی جدی را به وجود آوردند. افزایش احساس تنهایی، کاهش حمایت اجتماعی، کاهش امید به زندگی و از احساس ترس و نگرانی تا استرس و اضطراب بالینی، وسواس فکری و عملی مرتبط با بیماری و حتی نشانه هایی از استرس پس از سانحه در شرایط مشابه دیده شده است. در شرایط بحرانی، ساختارهای اجتماعی و فردی زندگی دچار آشفتگی می گردد. آشفتگی ساختارهای فردی، به معنای کاهش قدرت کنترل فرد و کاهش پیش بینی پذیری جریان زندگی است. مثلا در دوران قرنطینه خانگی، روال زندگی فرد مختل شده و در نتیجه کمتر می تواند آینده خود را پیش بینی کند و برای آن برنامه ریزی نماید. افراد احساس می کنند که از میزان کنترل آنها بر جریان زندگی کاسته شده و این شرایط موجب احساس عدم امنیت می گردد. این عدم امنیت، موجب اضطراب خواهد شد. البته می توان به این شرایط، ترس از بیمار شدن، ترس از مرگ، ترس از مشکلات مادی و از دست دادن شغل و مانند آن را هم اضافه نمود. بنابراین مشخص است که این اضطراب بر سلامت روان افراد جامعه تاثیر منفی خواهد گذاشت. از سوی دیگر، اختلال در ساختارهای اجتماعی نیز موجب نوعی آنومی و آشفتگی اجتماعی می گردد که پیامدهای اجتماعی چنین حوادثی ایجاد نابسامانی و عدم تعادل اجتماعی است. از طرفی دیگر شرایط بحرانی همه گیری بیماری کرونا علاوه بر افزایش عوامل منفی مانند اضطراب، باعث ایجاد عوامل مثبتی مانند همبستگی و مشارکت اجتماعی نیز شده است که بصورت منفی و مثبت بر سلامت روان تاثیر گذار هستند. از همین رو پیشنهاد می شود تا از این ظرفیت مهم اجتماعی جهت حفظ و ارتقای سلامت روان جامعه بهره گرفته شود.