احساسات نقش مهمي در زندگی انسان ها ایفا می کند. به طوری که بخش قابل توجهی از فرآیند تصمیم گیری، از احساسات ما تاثیر می پذیرد. بنابراین نقش احساس تنها یک نقش تجملی نیست و تلاش برای بازشناسی آن اهمیت ویژه ای دارد. توانایی در تشخیص و بازشناسی احساسات می تواند در ساخت ماشین هایی با ویژگی های احساسی نزدیک به انسان نقش موثری داشته باشد. از این رو محققان زمینه علمی جدیدی را با نام محاسبات عاطفه گرا بنیان نهاده اند. یکی از روش های اندازه گیری احساس، استفاده از عکس العمل های بروز حالت، مانند تغییر در صدا و چهره شخص است. استفاده از این روش ها مشکلاتی از قبیل پنهان کردن احساس توسط فرد و تفاوت های فردی در بروز حالت را دارد و اندازه گیری احساس را مشکل می کند؛ بنابراین استفاده از  عکسل االعمل های فیزیولوژیکی همچون استفاده از تغییرات ایجاد شده در سیگنال قلب، سیگنال مغز و درجه حرارت بدن می تواند به اندازه گیری احساسات کمک کند. با توجه به این که سامانه لیمبیک یا سامانه عصبی احساسی، مجموعه پیچیده ای از سازه های عصبی است که در زیر مخ و دو طرف تالاموس یافت می شود و عامل زندگی احساسی انسان است، تغییر در احساسات تاثیر قابل توجهی بر روی سیگنال های مغزی دارد بنابراین سیگنال EGG يكي از سیگنالهایی است که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در سال ۲۰۰۰ احساسات توسط سیگنال EGG  و با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی از یکدیگر بازشناسی شد اما این کار با دقت مناسبی انجام نشد اما در سال ۲۰۱۱ تعداد الکترودهای مورد نیاز برای بازشناسی به سه الکترود کاهش یافت و نتایج قابل قبلوی برای بازشناسی احساسات به دست آمد.