یکی از ضعفهای بزرگ خانواده های ما و به ویژه زوج های ما این است که در مهارت گوش دادن به یکدیگر ناتوانند. وقتی که نتوانند خوب به صحبتهای یکدیگر گوش دهند، حرفهای همدیگر را متوجه نمی شوند، بلکه تصورات ذهنی خود و افکاری را که می خواهند به همسرشان قالب کنند را بیان می کنند؛ بنابراین به نظر می رسد هیچ تفاهمی میان آنها وجود ندارد و نهایتاً هم به خشونت می انجامد. پیامدهای تلخ این اختلافات و درگیری ها، افسردگی هایی است که می تواند به عواقب وخیم تری همچون طلاق بیانجامد؛ بنابراین خانواده های ما باید مهارت صحبت کردن و گوش کردن را یاد بگیرند. متأسفانه در خانواده های ما بیشترین صحبت و تبادل نظر هنگامی است که با یکدیگر مشکل دارند؛ ما از یک اصل بسیار مهم در خانواده ها بسیار دور مانده ایم و آن این است که سبک زندگی شاد را بلد نیستیم. اگر سبک زندگی شاد را بلد باشیم، می بینیم که تا چه اندازه از موارد اختلافات و تعارضات شدید می توان جلوگیری کرد. باید این مشکلات و تعارضات را مدیریت کرد؛ مدیریت تنش ها و مشاجرات می تواند به راه حلهای منطقی بیانجامد. بدیهی است که هر وقت راه حلهای منطقی ارائه بدهیم و با منطق و استدلال حرفمان را به کرسی بنشانیم، احساس خوبی خواهیم داشت. سلامت روان ما با افکار منطقی مان در ارتباط مستقیم است؛ بنابراین هر زمانی ناراحتی به وجود بیاید باید مطمئن باشیم که از تفکر منطقی دور بوده ایم و به سلامت روانمان آسیب رسانده ایم؛ فراموش نکنیم که مشکلات در خانواده هایی منجر به بروز تنش می شود که از ابتدا هم دچار چالش بوده اند و مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط سالم و مطلوب با یکدیگر و روشهای حل مسائل و مشکلاتشان را نمی دانند.