
لباس هوشمند پدیده جدیدی نیست، چهل سال از معرفی اولین نسل های آن در قالب تکنولوژی پوشیدنی می گذرد. اما در سال های اخیر گسترش بیشتری یافته اند و کاربردها و فرصت های جدیی را برای طراحی و حضور طراحان فراهم آورده اند، اشیایی که ابتدا برای اهداف نظامی کاربرد داشتند. اما حالا در میان ابزارهای سرگرمی، روزمره و پزشکی جایگاه و پتانسیل خود را یافته اند. در نگاهی گذرا، لباس های هوشمند تنها چیدمانی ساده از ترکیب پارچه و قطعات الکترونیکی است؛ در حالی که با نگاه طراحی و انسان محور، می توان لفظ محصولات پوشیدنی را به آنها خطاب کرد. هوشمند بودن مصنوعات، یعنی این که یک مصنوع توانایی پاسخ به شرایط محیطی را داشته باشد. به این ترتیب می توان گفت که لباس هوشمند لباسی است که با استفاده از قدرت سنجش و قابلیت های ارتباط نهفته در آن؛ توانایی پاسخ به شرایط محیطی بر اساس برنامه ریزی های از پیش تعیین شده را دارد. از آنجائیکه لباس های هوشمند کاربردهای گوناگونی دارند و نیز با توجه به زمینه و مقتضیات هر پروژه طراحی، ضریب اهمیت چالش های پیش رو متفاوت خواهد بود. شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته ترین مساله پیش روی صنعت لباس های هوشمند، اختلاف و گوناگونی بین رشته های درگیر در فاز طراحی و توسعه آن باشد. مختصات فعالیت های میان رشته ای به علت تفاوت در زبان و ادبیات علمی متفاوت که هر کدام زاویه دید جدیدی برای نحوه برخورد با صورت مساله تعریف می کنند. شناخت حوزه ها و رشته هایی که با موضوع لباش هوشمند نزدیکی یا همپوشانی دارند، در فهم و شناخت زمینه های همکاری مشترک در آینده موثر خواهد بود.