
اهمیت ویژة حافظه در یادگیری و آموزش یک زبان خارجی از اینجا ناشی می شود که فعالیت حافظه نیز با کمک یک زبان صورت می گیرد؛ این زبان، همان زبان مادری است. با توجه به نقش حافظه، چند راهکار شناختی افزایش حافظه را در مورد آموزش زبان خارجی، بررسی می کنیم.
ـ تأثیر بازخوانی: زبان آموزان، مطالبی را که به روشهای گوناگونی بازخوانی می کنند، بهتر از آنهایی که فقط می خوانند یا حفظ می کنند، به خاطر می آورند. برای مثال، بازخوانی چند کلمة موجود در متن، به عنوان نشانه که توسط خود زبان آموز در حین یادگیری انجام شود، یادآوری محتوای متن را تسهیل می کند.
ـ تأثیر جداسازی: این تأثیر به زمانی دلالت می کند که یک مقولة اطلاعاتی جدید، در میان گروهی از مقولات متشابه که از لحاظ بار معنایی متجانس هستند، قرار گیرد؛ در این حالت آن مقولة جدید که از لحاظ معنایی کاملاً با آن گروه تفاوت دارد، به نوعی برجسته می شود و در به یادسپاری و یادآوری آن، نقش مؤثری ایفا می کند. برای مثال اگر واژة ماشین در فهرستی از واژگان مربوط به صبحانه (کره، پنیر، مربا، عسل، شیر) قرار گیرد، در حافظه بهتر ثبت و عمل به یادآوری نیز تسریع می شود؛ با این روش می توان برای تدریس موضوعاتی مانند: رنگ، اندازه، شکل، صدا، مرزها و ... استفاده کرد و معلمان و برنامه ریزان آموزشی زبان برای تحقق فعالیتهای زبانی می توانند این روش را برای تقویت حافظة زبان آموزان به کار بندند.
ـ تأثیر موقعیت زمانی: به طور معمول، به یادآوری و درك جملات و متون و صورت سطحی زبانی که بدون شرح و توضیح هستند (اطلاعاتی که در حافظة کوتاه مدت ذخیره می شوند) در زمان صبح بهتر بازیابی می شوند؛ درحالیکه ساختهای زبانی مفصل و توضیح داده شده که در حافظة درازمدت ذخیره شده اند، انسجام دارند، و در بعد از ظهر به یاد آورده می شوند.
ـ تأثیر متوالی جايگاه: این تأثیر از دو بخش آغازین و پایانی تشکیل شده و بیانگر این مطلب است که در به یادسپاری و به یادآوری مقوله ها یا وقایع زبانی، مطالب آغازین و پایانی بهتر به یاد می ماند و زودتر هم به خاطر آورده می شود. در یادآوری نخستین لغات ارائه شده، نقش تمرین و تمرکز مؤثر است؛ چون در شروع پردازش، توجه و تمرکز بیشتر است و در پایان هم از لحاظ تقدم و تأخر زمانی، چون پردازش جدیدتر است و به عبارتی هنوز در حافظة کوتاه مدت قرار دارد، واژه های آخرین بهتر به خاطر می آیند. دلیل دیگری که باعث به خاطر آمدن قسمت انتهایی مطالب می شود، علاوه بر تأثیر پایانی، ناشی از اکوی حافظة شنیداری است؛ بنابر این در تهیة مطالب درسی، بهتر است مطالب مهم آن در ابتدا یا انتهای مکالمه یا متن نوشتاری و غیره به کار برده شود، و پیام با عبارات کلیدی در پایان دوباره تکرار شود.
ـ تأثیر فاصله گذاری: در حین تدریس و مطالعه بهتر است به جای تدریس و تکرار متداوم مطالب، بین آنها فاصله ای ایجاد شود؛ چون یکی از علتهای عمدة فراموشی در حافظة کوتاه مدت، جایگزینی اطلاعات جدید با اطلاعات قدیم است. این نکته که اطلاعات جدید جایگزین اطلاعات قدیم می شود، متناسب با ظرفیت ثابت حافظة کوتاه مدت است. وقتی اطلاعات در حافظة کوتاه مدت قرار دارد، یعنی فعال است. هر چه تعداد اطلاعات که می خواهیم فعال نگه داریم، بیشتر باشد، نیرویی که صرف فعال سازی هر یک می شود، کمتر خواهد بود؛ به عبارت دیگر هر چه تعداد اطلاعات موجود در حافظة کوتاه مدت بیشتر باشد، بازیابی آن کندتر است.
ـ تأثیر رمزگذاری موقعیت: بافت و محیطی که یادگیری در آن صورت می گیرد بر روند به یادآوری مؤثر است. بازیابی وقتی موفقیت آمیز است که موقعیت یا بخش عمده ای از آن بتواند به طور واقعی یا تصوری، رمزگذاری و بازسازی شود. هر قدر نقش پذیری از موقعیتی بیشتر و موقعیت متنوع باشد (به طور مثال تحریک چند حس در مقابل یک حس) عمل بازیابی اطلاعات نیز تسهیل می شود.
ـ تأثیر وجهی: در طی تحقیقات انجام گرفته، معلوم شده است که حس بینایی ۸۰ درصد و حس شنوایی فقط در حدود ۱۲ درصد از حواس ویژة ما را به خود اختصاص داده است؛ در حالی که نکتة مهم این است که اگر حس بینایی از بین برود، ۳۰ درصد از درك کلی ما کاهش می یابد، ولی اگر حس شنوایی آسیب ببیند یا به طور کلی از بین برود، می تواند تا ۷۰ درصد از درك کلی ما را نسبت به محیط کاهش دهد.
ـ تأثیر خودارجاعی: معلم بین موضوعات تدریس شده با ویژگیهای خود زبان آموز، ارتباطی برقرار می کند؛ برای مثال از زبان آموز بخواهد در مورد ویژگیهای خود، کارهای روزانة خود، توصیف محل کار خود، اشیای کلاس خود و ... به طور شفاهی یا نوشتاری مطالبی را بیان کند.
ـ تأثیر دشواری پردازش: تحقیقات، حاکی از این امر است که میان پردازش مطالب سخت و عملکرد بعدی حافظه، رابطة معکوسی وجود دارد؛ بدین معنا که وقتی پردازش موضوعی به سختی انجام می گیرد، همین سختی عمل، باعث تقویت حافظه می شود؛ زیرا در حین پردازش مطالب سخت، تلاش شناختی و ذهنی، برای رمزگذاری کردن و بازیابی آن بیشتر می شود.
ـ تأثیر کلیدواژه: ین روش اغلب برای یاد گرفتن واژگان زبان خارجی به کار مي رود. روش کلیدواژه دو مرحله دارد: مرحلة اول، یافتن بخشی از واژة جدید است که شبیه یکی از واژه های زبان مادری تلفظ می شود و مرحلة دوم، ساختن تصویری است که این کلیدواژه را به معادل آن در زبان مادری ربط می دهد؛ این تصویر باید رابطه ای معنادار میان دو واژه در هر دو زبان ایجاد کند.