
اين نوع رهبري که بر اساس بهترين تصميم در شرايط پيچيده بنا نهاده شده است مستلزم داشتن هفت مهارت کوانتومي است که رهبران سازمانها را قادر به تفكرات پويا و شهودي مي کند. به عبارت ديگر نمي توان رهبري را به عنوان نفوذ بر ديگران، جهت تحقق اهداف مشخص، تعريف کرد؛ بلكه بايد آن را به عنوان فرآيندي که جستجوي هدف و حرکت در مسير هدف، از تحقق خود هدف، مهمتر و ارزشمندتر است، تعريف نمود.
ابعاد کلان رهبري کوانتومي به شرح زير است:
۱-کاشف بودن: رهبر کوانتومي از پيروان درخواست مي کند که سؤالات و مشكلات خود را بيان کنند و از طريق گفتمان درباره تنيدگي هاي سازمان، نيازهاي افراد مشخص مي شوند.
۲- قابل اعتماد بودن: اين صفت، صفت کاشف بودن را معني دار مي سازد. تا رهبر اعتماد پيروان را جلب نكند نمي تواند به کشف مشكلات آنها بپردازد.
۳- سرشار از شور و هيجان: انسان اگر شور و هيجان نداشته باشد عاملي براي ادامه زندگي ندارد. حال اگر رهبر اين صفت را نداشته باشد چگونه مي تواند پيروانش را به حرکت وادارد، به آنها کمك کند تا بر ترسهايشان غلبه کنند و داراي ابتكار و قدرت دگرگون سازي شوند.
۴- خلاقيت: ما بايد هميشه در راستاي دنيا حرکت کنيم؛ در دنياي آينده به راههاي جديد فكر کردن، خلق تفكرات و چيزهاي جديد نياز داريم. ما«نميدانيم که چه نميدانيم» اگر بتوانيم فكر کنيم، مي توانيم خلق کنيم. خلاقيت و دانش کارکنان براي موفقيت سازمانها حياتي است.
۵- برقرارکننده ارتباط: ارتباط بين انسانها و مدير در عصر کوانتوم تغيير يافته است. بايد آگاه باشيم که نمي توانيم به طور مجزا زندگي کنيم پس بايد ياد بگيريم که چگونه ارتباط برقرار کنيم و در ارتباطات گسترده از شكاف هاي فرهنگي و زباني عبور کنيم. در رهبري کوانتومي به ارتباط و آگاهي از محصولات، خدمات و فرايندها توجه مي شود.
۶- پژوهشگر: پژوهش ابزار توسعه پارادايم اکتشاف است. بايد به افراد در مقابل طرح سؤالاتشان جايزه داد چرا که آنها عامل محرک پژوهش و کشف حقايق هستند. آنها مشخص مي کنند که سازمان چه نيازهايي در آينده دارد تا نوع پژوهش براي کشف و رشد عوامل اثربخش را دريابند.
۷- زيرکي مالي: هسته رهبري کوانتومي زيرکي و حسابگري مالي است.