
پارادايم كوانتومي در مديريت بر مبناي مفروضات معين، مفاهيم سازماني را از منظـري نـوين و متفاوت، مورد ملاحظه قرار داده و در چارچوب روش شناسي خاص خـود، از قابليـت بررسـي مسائلي برخوردار است كه قبلا كمتر قابل طرح و تبيين بوده اند، شناخت شهودي، رفتار اخلاقـي نظم در بي نظمي، نمونه هايي از اين مسائل هستند. عليرغم ارزشـمند ي پـارادا يم كوانتـومي، نبايـد آن را جايگزين پارادايم نيوتوني فرض كرد. پارادايم سنتي (نيوتـوني) و كوانتـومي، هـيچ يـك بـه تنهايي، كامل نيسـتند.آنهـا هركـدام، جنبـه هـاي متفاوتي از زندگي سازماني را تبيين و توصيف كرده و مكمل يكديگرند. مـديران بايـد بتواننـد بـه نحو مقتضي از هر يك از آنها بهره گيرند. پارادايم نيوتوني در تحليل سازمانهاي نسبتاً ساده كه در حالت تعادل يا تغييـرات تـدريجي و در محيط هـاي داراي ثبـات نسـبي قـرار دارنـد مفيـد واقـع مـي شـود. كـاربرد ايـن پـارادا يم، در موقعيت هاي پيش بيني پذير و در مورد چيزهايي كـه توسـط مـد يران قابـل كنتـرل اسـت، محـدود مي گردد. در مقابل، پارادايم كوانتومي بـراي درك پديـده هـاي ناآشـنا، مـبهم، غيـر قطعـي كـه در محيطهاي متلاطم و پيچيده قرار دارند مفيد است. اين پارادايم در موقعيتهـايي كـه در آن فشـار زيادي براي تغيير وجود دارد و پديده ها آشوب ناك و نامنظم بـه نظـر مـي رسـند و نظـم بـه طـور نامحسوسي، خودش را پديدار مي سازد، از اهميت زيادي برخوردار است. عليرغم توان تحليلي فوق العاده و قابليـتهـاي منحصـربفرد پـارادايم كوانتـومي در تبيـين و توضيح پديده هاي مبهم، متلاطم و پيچيده، اين پارادايم، همچـون سـاير پـارادايم هـاي علمـي، بـا
مجهولات و ناشناخته هايي روبروست.