
در سال ۱۹۱۹ بارخوسن نخستين بار اين ايده را مطرح کرد که يک ساختار مغناطيسي ممکن است شامل نواحي باشد که در آن نقاط مغناطيسي در جهت هاي مختلف قرار گرفته باشند. او با طرح اين ايده، مطرح کرد که يک ساختار مغناطيسي ممکن است شامل نواحي باشد که در آن نقاط مغناطيسي در جهت اي مختلف قرار گرفته باشند. با طرح اين ايده، روش هايي که امکان تهيه تصوير مستقيم الگوهاي مغناطيسي را در فضاي واقعي فراهم مي نمودند، ابداع شد. در مطالعات بنيادي مغناطيسي، يکي از نيازهاي اساسي تهيه تصوير مغناطيسي با توان تفکيک بالا است. در ابزارهاي مدرن، نانوساختارهاي مغناطيسي داراي اهميت فراواني هستند. همزمان با تمايل به کوچک سازي ابزارهاي مغناطيسي، پرسش هاي جديد در مورد رفتار مغناطيسي ساختارهاي کوچک شده در مقياس نانو نيز افزايش يافته است. از طرفي، علاقه به تهيه تصوير از آرايه هاي مغناطيسي و دستيابي به ساختارهاي آن در مقياس نانو يا حتي اتمي از ديرباز مورد توجه دانشمندان بوده و انتظار مي رود چشم اندازي بر رفتارهاي جديد پديده هاي مغناطيسي فراهم آورد. در ميکروسکوپ تونل زني روبشي به عنوان اولين عضو خانواده ميکروسکوپي پروبي روبشي، يک سطح رسانا با سوزني که در موقعيت و وضعيت مناسبي نسبت به سطح قرار گرفته، روبش مي شود. اين ميکروسکوپ به دليل ابعاد بسيار کوچک سوزن، مي تواند کوچکترين پستي و بلندي موجود در سطح را ( در حد نانومتر) حس کند. براي اين منظور، سوزن به وسيله يک سيستم کنترل کننده آنقدر به سطح نزديک مي شود تا برهم کنش هاي دلخواه بين سوزن و سطح نمونه پديد آيد. در اين فاصله بين سوزن و سطح نمونه که ممکن است در حد چند آنگستروم باشد، با اعمال ولتاژ مناسب ( به بزرگي چند ده ميلي ولت) بين سوزن و سطح، براساس پديده تونل زني مکانيک کوانتوم، جريان الکتريکي بر حسب نانوآمپر برقرار مي شود. در ميکروسکوپ تونل زني روبشي مقدار جريان تونلي، تابع فاصله سوزن از سطح، شکل و جنس سوزن، هندسه و جنس سطح و اختلاف ولتاژ بين سوزن و سطح است. در اين روش، سوزن به بازوهاي پيزوالکتريکي متصل بوده که به وسيله آنها سوزن با فاصله دلخواه، به نقطه مورد نظر روي سطح نمونه منتقل شده و بدين ترتيب، امکان بررسي خواص آن نقطه از سطح نمونه فراهم مي شود.