
يکي از معضلاتي که جوامع بشري با آن مواجه اند، عوارض جبران ناپذير آسيب به سيستم عصبي است. جراحت هاي ناشي از عوارض جنگ، حوادث رانندگي، سوانح شغلي، بلاياي طبيعي مانند زلزله و حتي مصدوميت هاي ورزشي که منجر به آسيب اعصاب محيطي مي گردد، علاوه بر هزينه هاي سنگين درمان، پيامدهاي ناگواري چون قطع عضو، معلوليتهاي مادام العمر، از دست دادن شغل و موقعيت هاي اجتماعي را به همراه دارند. تحقيقات نشان مي دهد سالانه بيش از ۹۰ هزار نفر در سراسر دنيا دچار آسيب هاي ناشي از سيستم مهاي عصبي مي شوند. از اين رو فعاليت در زمينه ترميم و بازسازي عصب به طوريکه امکان بازگشت فعاليت هاي عملکردي نورون پس از جراحت و يا تخريب عصبي امکان پذير باشد، به سرعت در حال رشد است. اعصاب محيطي برخلاف سيستم عصبي مرکزي داراي ظرفيت هايي براي ترميم مي باشد اما به شرايط محيطي مناسب و فاکتورهاي رشد حمايت کننده نياز دارد. اتوگرافت عصبي، روش استاندارد طلايي براي ترميم فواصل بين دو قطعه است اما برداشت يک عصب زنده از يک منطقه سالم، به دليل محدوديت دسترسي به بافت عصب و خطر گسترش بيماري ايده آل نيست. بنابراين کانال هاي راهنماي عصب که به صورت لوله هاي طبيعي يا سنتتيک وجود دارند، به عنوان جانشين براي اتوگرافت مطرح شده اند. کانالهاي طبيعي يا مصنوعي راهنماي عصب کانالهايي هستند که شکاف بين دو انتهاي عصب بريده شده را پل مي زنند و علاوه بر کمک به رشد آکسون، تشکيل بافت اسکار را به حداقل مي رسانند و کشش را در ناحيه ترميم عصب کاهش مي دهند. هم اکنون چندين نوع کانال هدايت عصبي از مواد زيستي متفاوت پلي گلايکوليک اسيد، پلي لاکتيکو گلايکوليک اسيد، کلاژن و ژلاتين ساخته شده است.