آیزاک آسیموف نویسنده معروف داستان های علمی تخیلی دید بسیار وسیعی نسبت به پیشرفت های آینده در دانش های نوین و خصوصا رباتیک داشت. آسیموف در خط سیر داستان هایش به خوبی نشان داده بود که سیستم های خودآگاه و خودمختار تا چه حد می توانند رشد کنند. این نویسنده مجموعه من، ربات در سال ۱۹۵۰ سه قانون در زمینه ارتباط بین انسان و ربات تدوین کرد.
۱- یک ربات نمی تواند به یک انسان آسیب بزند یا به دلیل وارد عمل نشدن اجازه دهد که انسانی آسیب ببیند.
۲- یک ربات باید به دستورهای دریافتی از یک انسان عمل کند مگر در مواردی که این دستورها در تناقض با قانون شماره یک باشد.
۳- یک ربات باید از وجود خویش مراقبت کند مادامی که این محافظت در تضاد با قوانین شماره یک یا دو قرار نگیرد.
شالوده این سه قانون بر این اساس پایه ریزی شده بود که ربات ها روزی مثل انسان دارای توانایی هایی مثل فکر کردن و توان تجزیه و تحلیل بر پایه منطق خواهند بود و این موضوع امروزه در حال تبدیل شدن به واقعیت است هر چند راه درازی در پیش رو است. با وجود آن که شاید این سه قانون در نگاه اول حاصل تفکرات یک نویسنده ژانر علمی- تخیلی به شمار بروند اما تا آن اندازه دارای مفاهیم عمیق است که تا دهه ها بعد از آسیموف مورد بحث و بررسی کارشناسان و متخصصان حوزه مختلف که با رباتیک سر و کار داشتند قرار گرفتند. به خصوص بعد از ظهور ربات های هوشمند دارای قوه درک و توان تعامل به نظر می رسد در آینده ای نزدیک موضوعاتی مانند تعامل انسان و ربات های هوشمند از داغ ترین موضوعات رباتیک خواهند بود و اینجاست که اهمیت نحوه تعامل بین انسان و ربات ها مطرح می شود. امروز سوال این است آیا امکان دارد قانون دوم آسیموف نقض شود؟