رويكرد آموزش مبتني بر پروژه، ابتدا در سال ۱۹۵۸ در دانشكده هاي پزشـكي مطـرح شـد اين رويكرد، سعي در حل يك مسئله معتبر و واقعي داشت. ايـن رويكـرد روش تدريسي نظام مند است كه هدف آن، درگير كردن فراگيران در فرايند يـادگيري خـود، از طريـق انجام دادن و نه صرفاً دريافت مواد و مفاد درسـي اسـت. در اين رويكرد، پروژه ها تكاليف پيچيده و مبتني بـر سـؤالات و مـسائل چـالش برانگيـزي هستند كه دانش آموزان را در طراحي، حل مسئله، تصميم گيري يا فعاليتهاي جستوجوگرانـه درگير مي سازد و فرصتي به آنها اعطاء مي كنند تا به طـور نـسبتاً مـستقل در دوره هـاي زمـاني طولاني مدت، نسبت به يادگيري اقدام و محصولات يا عرضه هاي واقع گرايانه توليد كننـد. ايـن نوع يادگيري، به جاي ساختار خـشك و بـسته، داراي چهـارچوب پيچيـده و انعطـاف پـذيري است. پروژه، دانـش آمـوز را در فعالـيــتهــاي عـمـلــي و ذهـنـي درگـيـر مي كند؛ بنابراين، معلم فرصت مناسبي مي يابد تا در اين هنگـام، بـه بررسـي و ارزشيابي مهارتها و دانـسـتـه هـا و حـتـي نـگـرشهـاي دانش آموزان بپردازد. علاوه براين، هدف اصلي رويكرد يادگيري مبتني بر پروژه، توسـعة توانـايي دانـش آمـوزان براي استفاده از دانش خود و آنچه ياد مي گيرند، در زندگي واقعي و آتي خود است. درگیر شدن فراگیران در روند يادگيري خود، كاهش تعداد غيبتها، افزايش مهارتهاي يـادگيري مـشاركتي و افـزايش عملكرد تحصيلي را به مثابة اصلي ترين مزاياي رويكرد يادگيري مبتني بر پروژه می باشد. همچنين، از آنجا كه تمركـز آموزش مبتني بر پروژه بر انجام پروژه است، اين رويكرد مي تواند مهارتهاي شـناختي سـطح بالايي مانند برنامه ريزي، تصميم گيري، ايجاد ارتباط، تفكر انتقادي و حـل مـسئله را نيـز بهبـود بخشد. عامل مهم ديگر كه به مثابة مزيت ديگري از يادگيري مبتني بـر پـروژه در نظر گرفته می شود، مسئله اصالت است. فرض بر آن است که زبان آموزان درگير فعاليتهاي دنياي واقعي شوند تا آنچه را ياد مي گيرند، بـراي حـل آنچـه كـه در دنيـاي خارج از كلاس درس خود بدان نياز دارند، به كار گيرند؛ بنابراين، مسائل زندگي واقعي، منجـر به یادگیری دانش آموزان می شود.