هوش معنوی در سال ۲۰۰۰ توسط زوهار و مارشال و با ترکیب مفاهیم روان شناختی، فلسفی و مذهبی مطرح شد. از نظر آنها هوش معنوی هوشی است که افراد را قادر می سازد مسائل معنوی و ارزشی خود را حل کرده، فعاليت و زندگی خود را در فضایی غنی تر و با معناتر قرار دهند و به کمک آن دریابند که کدام روش و راه از دیگر روش ها و مسيرها بامعناتر و هدفمندتر است. در واقع مفهوم هوش معنوی در بردارندة نوعی سازگاری و رفتار حل مسئله است که بالاترین سطوح رشد را در حيطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هيجانی و بين فردی شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستيابی به یکپارچگی درونی و بيرونی یاری می نماید. این هوش به فرد دیدی کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به چارچوب بندی و تفسير تجارب خود پرداخته، شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد. معنویت می تواند شکلی از هوش تلقی شود، زیرا عملکرد و سازگاری فرد را پيش بينی می کند و قابليت هایی را مطرح می کند که افراد را قادر می سازد به حل مسئله بپردازند و به اهدافشان دسترسی داشته باشند. افراد زمانى هوش معنوى را به کار می برند که بخواهند از ظرفيتها و منابع معنوى براى تصميم گيرى هاى مهم و اندیشه در موضوعات وجودى یا تلاش در جهت حل مسائل روزانه استفاده کنند. بنابراین، هوش معنوى موضوعات ذهنى معنویت را با تکاليف بيرونى جهان واقعى ادغام مى کند و دسترسى انسان به معنا و ارزش و نيز استفاده از آنها در شيوة اندیشيدن و تصميم گرفتن را فراهم مى کند و در نهایت به انسان تماميت، یکپارچگى و وحدت می بخشد. هوش معنوی شامل حس معنا و داشتن رسالت در زندگی، حس تقدس در زندگی، درک متعادل از ارزش ماده و معتقد به بهتر شدن دنيا است.
field_video