شواهد تجربی نشان می دهند كه محیط شنوایی جنین، محیطی بسیار غنی است. و با توسعه سیستم شنوایی طی نیمه دوم بارداری، جنین می تواند به طور عملکردی بشنود و به نظر می رسد كه در واقع تجربه مربوط به زبان گفتاری نیز از همین زمان و قبل از تولد شروع می شود. اگرچه تصور می شود كه به دلیل وجود مایع در اطراف كودک و همچنین وجود نویزهای مربوط به سیستم قلبی عروقی و دستگاه گوارش مادر، اصوات با فركانس بالاتر از ۵۰۰ هرتز به میزان زیادی تضعیف شده و برخی جنبه های گفتار نظیر توانایی تشخیص واكه ها و هم خوان های منفرد تا حدودی فیلتر می شوند، اما نوا و ریتم گفتار به وضوح منتقل می شوند كه این ویژگی های پیام گفتاری، نقشی مركزی در فراگیری اولیه زبان دارند. علاوه بر این، از میان انواع صداهایی كه به گوش جنین می رسند، برجستگی و وضوح صدای مادر بیشتر است. طی سه ماهه سوم زندگی، جنین می تواند صدای مادرش را به وضوح بشنود و از این توانایی در جهت یادگیری ریتم ها، زیر و بمی ها و توالی های زبانی كه مادر به آن صحبت می كند، استفاده می كند.
چند هفته قبل از این كه نوزاد متولد شده و با تحریکات بینایی مواجه شود، محرک های شنیداری می توانند سلول های مویی غشای پایه را تحریک كرده و پیام های عصبی تولید كنند كه از عصب شنوایی به ساقه مغز، نواحی تالاموسی و قشری سیستم عصبی مركزی رفته و منجر به راه اندازی پاسخ های رفتاری شوند كه می توانند بر ترجیحات رفتاری نوزاد طی چند روز یا چند هفته بعد تأثیر بگذارند. پژوهشگران ثابت كرده اند نوزادان توانایی سوگیری نسبت به صداها را دارند و می توانند بین بعضی از ویژگی های اكوستیکی اصوات تمایز قائل شوند. بنابراین صداهای مادرانه برای عملکرد سیستم شنیداری جنین در رحم مفیدند، زیرا این اصوات ظاهراً طی بخشی از دوران قبل از تولد كدگذاری شده و در روزهای آغازین پس از تولد نیز باقی می مانند و بر ترجیحات شنیداری نوزاد اثر می گذارند.