براساس فرض اصلی رويکرد تصويرسازی ارتباطی، انتخاب همسر بر اساس جذابيت رمانتيک در پايان دوران کودکی به صورت ناخودآگاهانه صورت می گيرد. بنابراين، در جريان آموزش تصويرسازی ارتباطی هر يک از زوجها می آموزند که دوران کودکی هر يک از آنها تا چه حد بر عملکرد کنونی آنها تأثيرگذار است. آگاهی يافتن از چنين تأثيرپذيری از تجربيات اوليه کودکی با مراقبين اوليه در روابط کنونی باعث می شود که افراد به درك و فهم بالاتری از رفتار همسر خويش نائل آيند؛ زيرا هرکدام از زوجها در می يابند که همسر آنها نيز مانند خودشان، از دوران کودکی خود صدمه ديده است و به دنبال فردی التيام دهنده برای زخمهای دوران کودکی خود می باشد. آنها متوجه می شوند که هر يک، تعارضات خانواده اصلی و به ويژه تعارضات والدينشان را، با خود حمل می کنند و همين تعارضات را در زندگی زناشويی خويش تکرار می کنند. اين بينش جديد باعث می شود که آنها برآورده نشدن نيازهای خود توسط همسر خويش را عمدی ندانند . درواقع آنها به اين طريق، طرحواره های منفی شکل گرفته از دوران کودکی خود را تعديل می بخشند. با پديدآمدن اين درك جديد نسبت به همسر، به تدريج در طول جلسات آموزش رويکرد ايماگوتراپی و با یادگيری مهارتهای ارتباطی در طی جلسات، روابط زوجها به سمت احترام و عشق بيشتر سوق داده شده و مهمتر اينکه به افراد کمک می کند تا به جای اينکه سعی کنند مشکلاتشان را به صورت سطحی حل کنند، آن را دقيقتر و ريشه ای تر مورد مداخله قرار دهند. اين امر باعث رشد و امنيت عاطفی آنان نسبت به يکديگر می شود بنابراين، زوجين ياد می گيرند که تعارضات خود را فرصتی برای صميميت عميق تر و تماس با يکديگر بدانند.
field_video