
سال ها است که شبکه هاي حسگر بي سيم براي مشاهده و نظارت بر رخدادها و محيط اطراف به کار گرفته شده اند. اين شبکه ها براي کاربردهاي مختلفي از قبيل نظارت بر ميدان جنگ، نظارت بر ترافيک، پيگيري يک هدف، نظارت بر آتش سوزي جنگل و غيره مورد استفاده قرار مي گيرند. عملکرد موفقيت آميز شبکه هاي حسگر بي سيم، وابسته به پوشش مناسب محيط مي باشد. ميزان پوشش نيز، وابستگي شديدي به زيرساخت ها از جمله تعداد و مکان حسگرهاي مورد استفاده براي نظارت بر محيط دارد. ویژگیهایی از قبیل هزینه کم و اندازه کوچک، سبب استفاده های زیادی از این شبکه ها در کاربردهای مختلفی شده است. با به خدمت گرفتن آنها در یک محیط نامناسب و خشن، شبکه های حسگر بی سیم می توانند هزینه و خطرات انسانی را کاهش دهند. در این کاربردها حسگرها معمولا قابلیتهای پردازشی و مخابره ای محدودی دارند و بعد از جانمایی انتظار می رود که شبکه ای، برای تقسیم اطلاعات و هماهنگ کردن اقداماتشان تشکیل دهند. در بسیاری موارد مانند مدیریت بحران نقاط برای جستجوی موثر به دنبال بازمانده ها، ارزیابی خسارت و تعیین مسیرهای امن فرار نیازمند مشارکت با یکدیگر می باشند. يک قدم اساسي در مرحله طراحي شبکه، تعيين استراتژي جانمايي حسگرها مي باشد.
پیشرفت فناوری در سیستم های میکرو الکترومکانیک و ارتباط بی سیم، جانمایی شبکه های حسگر بی سیم را تسهیل ساخته و منجر به بهتر شدن امکان سنجش در زمان و مکان در مقایسه با روشهای پیشین شده است. اگر حسگرها به طور مناسب جانمایی نشوند ممکن است مناطق یکسان توسط چندین حسگر که نزدیک به یکدیگر هستند، تحت پوشش قرار گیرند و این باعث افزونگی در سنجش و تلف شدن منابع حسگرها می شود. به سبب حرکت حسگرها، آنها می توانند متناسب با نیازمندیهای مأموریت، مکان خود را تغییر دهند. تنظیم پویای مکان حسگرها می تواند توپولوژی شبکه را تغییر دهد و از این رو کارایی شبکه ارتقا یابد. زمانی که حسگرها در محیط حادثه دیده، جایی که حضور انسان امکان پذیر نیست، قرار گرفتند حسگرهای متحرک این امکان را به ما می دهند که پوشش و همبندی شبکه را تصحیح نماییم.