مشكلات ارگاسم بعد از اختلالهاي ميل جنسي، دومين مشكل غالب در بين مشكلات جنسي در زنان است. اختلال ارگاسم در زنان را با معيارهاي تشخيصي زير معرفي مي شود: تاخير مكرر و دايم يا غياب ارگاسم به دنبال يك مرحله ي طبيعي برانگيختگي جنسي كه با استرس و مشكلات بين فردي همراه مي شود. بعد از آزادي جنسي كه با موج دوم فمنيست در جهان غرب ايجاد شد، ارگاسم به عنوان حق طبيعي هر زني در نظر گرفته مي شود. به همين دليل اخيرا پيامهاي چند رسانه اي درباره اهميت ارگاسم افزايش يافته است و اين باعث شده است كه انتظار يا حتي فشار شريك جنسي منجر به پريشاني زناني شود كه مشكلات بلندمدت يا كوتاه مدت ارگاسم را تجربه مي كنند. در واقع زنان با رسيدن به ارگاسم، اين پيام را به مردان مي رسانند كه شريك جنسي مناسبي هستند. زناني كه در تجربه ي ارگاسم ناتوانند، احساس ناکفايتي و شکست مي کنند. محققان نشان دادند كه در طول زندگي، ادراك توانايي براي رسيدن به ارگاسم شرط اوليه رضايت جنسي عمومي براي زنان است. غالبا هنگام بحث راجع به اختلال ارگاسم در زنان عوامل پزشكي مانند ابتلا به بيماريهاي فشار خون، ديابت، مصرف داروها، مصرف الكل مورد بررسي قرار مي گيرند. چرا كه هر كدام از اين موارد جسماني مي تواند ميزان يا شدت دستيابي به ارگاسم را در زنان تحت تاثير قرار دهد. با اين حال عوامل روانشناختي نيز هميشه از جمله عواملي هستند كه مورد توجه سكس درمانگران قرار گرفته اند. از جمله اين موارد مي توان به تصوير تن رضايت زناشويي خودمختاري جنسي واحساس گناه اشاره كرد تصوير تن و عزت نفس جنسي ضعيف (تصويري كه زنان از اندازه، شكل، بو و عملكرد اندامهاي جنسي خود دارند) مي تواند منجر به آنورگاسميا يا تاخير در ارگاسم شود؛ چرا كه تصوير جنسي ضعيف در طول رابطه جنسي، منجر به حواس پرتي شناختي شده و اين حواس پرتي از طريق ايجاد اضطراب، رسيدن به ارگاسم را با مشكل مواجه مي كند. تصوير تن مي تواند به عنوان يك عامل تاثيرگذار در اختلال عملكرد جنسي زنان شناخته شود. نارضايتي از بدن، ميل جنسي و متعاقب آن برانگيختگي را كاهش مي دهد. در واقع تصوير تن ضعيف از طريق حواس پرتي شناختي مانع برانگيختگي جنسي يا حفظ آن مي شود. تحقيقات نشان داده اند كه صميمت زوجين و اعتماد آنها به يكديگر، ارتباط مستقيمي با توانايي رسيدن به ارگاسم در حين دخول و فراواني آن دارد. زوجيني كه در آنها زن مبتلا به آنورگاسميا باشد نسبت به ساير زوجها، كمتر مي توانند راجع به موضوعات جنسي و علي الخصوص تحريك كليتوريس براي رسيدن به ارگاسم مستقيما صحبت كنند. به اعتقاد اين پژوهشگران عدم توانايي براي صحبت راجع به مسائل جنسي علي الخصوص تحريك كليتوروس نه الزاما اما مي تواند نشان دهنده ارتباط بين فردي نادرست بين زوجين، نگرشهاي منفي نسبت به مسائل جنسي، خودارضايي و در نتيجه احساس گناه باشد. بنابراين از جمله عوامل روانشناختي ديگري كه در پژوهشها ارتباط آن با بدكاركردي جنسي علي الخصوص با اختلال ارگاسم مورد توجه قرار گرفته است، احساس گناه است. افرادي كه احساس گناه مي كنند نگران اين هستند كه قوانين اخلاقي خود را زير پا بگذارند و وقتي درگير يك رفتار جنسي مي شوند، احساس بدي پيدا مي كنند؛ احساس گناه در مورد مسائل جنسي در چهارچوب زندگي مشترك، بازداري و سركوب احساسات جنسي را در پي دارد و باعث مي شود افراد به شيوه اجتنابي با مسائل جنسي برخورد كنند. از جمله عوامل ديگري كه ارتباط آن با عملكرد جنسي و اختلال ارگاسم مورد توجه قرار گرفته است، خودمختاري جنسي است. خودمختاري جنسي يعني ادراك فرد از ميزاني كه رفتارهاي جنسي اش توسط خودش هدايت مي شود. خودمختاري جنسي يكي از شاخص هاي سلامت روان محسوب مي شود و با تجربه ارگاسم در ارتباط است. زناني كه خودمختاري جنسي بالاتري دارند بيشتر تمايل دارند تا درگير رفتارهاي جنسي قبل از دخول شوند و همين احتمال ارگاسم را در آنان افزايش مي دهد. به علاوه اين زنان بعد از ارضاي شريك جنسي خود تمايل بيشتري براي ادامه دادن به رفتارهاي جنسي تا رسيدن به ارگاسم دارند. زنان مبتلا به اختلال ارگاسم بر اساس طرحواره هاي سنتي عمل كرده و اعتقاد دارند زن بايد منفعل بوده، پا پيش نگذارد و منتظر بماند تا همسرش اقدامي انجام دهد. تمام اين عوامل خطر ابتلا به اختلال ارگاسم را در اين زنان افزايش مي دهد . توانايي دستيابي به ارگاسم با توانايي توجه و تمركز بر روي احساسات واژينال در ارتباط است. بنابراين زماني كه زنان تصوير بدن نامطلوبي از خود داشته باشند و در تمام طول رابطه جنسي به جاي تمركز كردن بر احساسات جنسي به بدن خود فكر كنند، قاعدتا دستيابي آنان به ارگاسم با اختلال روبرو خواهد شد.