يکي از خصيصه هاي اصلي معمار بومي تبلور شخصيت فرد تا حد غايت آن است. دو خصوصيت ديگر معماري بومي نداشتن تاريخ توليد و بي نام و نشان بودن آن است. خصوصيت نخست ناشناس بودن سازندگان آن و خصوصيت ديگر بي نيازي به داشتن تاريخ تولد اثر است که دانستن آن غالباً موجب گمراهي و توهم مي شود. در معماري خواص غالباً اين گرايش وجود دارد که آثار معماري را بر حسب تاريخ و سبک هنري آن طبقه بندي مي کنند. در حالي که توجه بيش از اندازه به زمان ايجاد شدن در معماري بومي، نه تنها محدوديت آور بلکه موجب گمراهي نيز مي باشد. در معماري بومي همانند هنر توده، فرآورده هاي هنري يا هنرنمايي ها حسب حال مردم کوچه و بازار و کم سواد است که متمايل به محو شدن در جمع مي باشند. اما اين نکته را نيز بايد در نظر داشت که در عرصه توليد اين فرآورده هاي هنري، شاخصه هاي واقع گرايي و حقيقت گرايي، که دو خصيصه بارز هنرهاي بومي است، همچنان پا بر جا به نظر مي رسد. يکي ديگر از مشخصه هاي هنرهاي بومي ابتکار عمل و خلاقيت در خلق اثر هنري است چرا که مي کوشد آن آزادي عمل و خلاقيتي را که در ساير زمينه هاي از دست داده است در زمينه زيبايي شناسي، اگر بتوان آن را چنيين ناميد بار ديگر بدست آورد. از سوي ديگر مي توان اين گونه بيان کرد که سازه هاي بومي در رويارويي صريح ساکنان با وضعيت اقليمي به وجود مي آيند و مي توان سادگي اين رابطه را به همراه پيام هاي مستحيل از فرهنگ عمومي دو اصل قرابت و آشنايي با سازه هاي بومي که تاکنون براي اولين بار ديده مي شوند به شمار آورد. به نظر مي رسد که رابطه ميان محيط زيست و محيط طبيعي انسان کليد اصلي درک معماري بومي محسوب مي شود.
معماري بومي به طور کلي در برگيرنده شرايط و ويژگي هاي هر محيط است و در شرايطي ممکن است سمبلي ويژه از يک فرم، يک باور يا عقيده نفوذ کرده در آن ناحيه باشد. بنابراين حتي کوچکترين و ساده ترين خانه مي تواند بيانگر و منعکس کننده دنياي معنوي و عقيدتي سازندگان آن باشد.