شايد بتوان اولين نشانه هاي توجه به معماري بومي را در قرن ۱۸ ميلادي جستجو کرد. اما به طور کلي نيمه دوم قرن ۱۸ زمان مطالعه جدي تري و هدفمندتر به نحوه زندگي مردم، فرهنگ، هنر و معماري جوامع بود. سال ۱۹۶۰ سال توجه علمي و جدي به موضع معماري بومي بود، اگرچه قبل از اين هم مطالعاتي در مورد نحوه زندگي، هنر، فرهنگ و معماري جوامع استعمار شده توسط اروپائيان صورت گرفته بود و مسبب رواج معماري بومي در غرب نيز شده بود اما توجه همه جانبه و عميق به ين موضوع پس از سال ۱۹۶۰ گسترش يافت. معماري بومي ، آن گونه از معماري است که از درون جوامع رشد مي کند و طي زمان خود را با شرايط اجتماعي، اقليمي و فناوري سازگار مي سازد و تکامل مي يابد و با ارزش ها، اقتصاد و شيوه هاي زندگي فرهنگ هايي که مولد آنها هستند سازگار مي باشند و يا به طور خلاصه معماري بومي، معماري مردم و معماري توسط مردم و نه براي مردم است. در اين تعريف يکي از شاخصه هاي اصلي معماري بومي که مشارکت مردم در ساخت اين گونه از معماري، قابل ملاحظه است و همچنين توجه به ارزش ها و همسازي آن با طبع طبيعت است. مي توان گفت اين نوع مسکن (بومي) تجلي آني ارزش هاي در حال تغيير و نيز تصوير خانه و جهان بيني و شيوه زندگي است و حاصل مجموعه اي از موقعيت هاست. از ديد معماري بومي، به جاي تسلط بر طبيعت سعي در ايجاد تعادل با آن را دارد و اين عامل را عامل برتري آن بر معماري صاحب سبک در زمينه آنچه که به بررسي روابط ميان محيط ساخته شده انسان و طبيعت مي گردد، مي داند. به طور کلي مي توان معماري بومي را برگرفته از ويژگي هاي محيطي در جهت رفع نيازهاي انساني در محيط دانست که با توجه به پشتوانه تجربه زياد، همساز و همگام با اقليم، محيط و فرهنگ شکل مي گيرد. اين معماري حاصل همزيستي انسان و طبيعت پيرامونش است.
field_video