امروزه خلوت و فضاي شخصي به عنوان هاله اي نامرئي، کمتر مورد توجه طراحان در معماري خانه هاي عصر حاضر قرار گرفته است. دقت در معماري ايرانِ پيش و پس از اسلام نشان مي دهد که چنين فضاهايي همواره به عنوان يک مکان خصوصي در برخي بناهاي با کارکرد خاص وجود داشته است. اعتقادات ريشه دار در عرفان شرقي و آئين ها و مسالک مختلف در ايران موجب شده که داشتن يک حريم شخصي براي خلوت يکي از عناصر مهم در معماري ايراني باشد. در معماري تمدن اسلامي مشاهده مي کنيم که به طور خاص در بعضي بناهاي اجتماعي مثل مسجد، خانقاه يا مدرسه، مکان هايي به اين امر اختصاص داده شده است. مکان هايي که به زاويه يا گوشه يا خلوتخانه نيز شهرت دارند که "سالکان الي الله" در آنها جاي گير مي شدند و براي انجام عبادات خويش مثل اعتکاف يا چله نشيني به سر مي برده اند. در معماری ایرانی دالان، فضای ارتباطی بیرون و درون به شمار می رود. فضای دالان در معماری خانه های ایرانی چنان اهمیتی می یابد که به جرات می توان آن را جوهر اصلی فضاهای خانه ها دانست. در این فضاست که گسستن از بیرون و پیوستن به درون به تدریج حاصل می شود. زندگی جهان بیرون، صداها، رنگ ها و حرکت در فاصله زمانی که در این فضای میانجی طی می شود، کم کم محو می گردد. این فضایی است که واسطه میان بشریت (میدان برون) و روحانیت(شبستان درون)، عالمی است میان جسم و روح و سیری است برای رساندن انسان به نیستی و به هیچ و جایی که از بند حواس رهایی یابد و ظواهر و زوائد را بشناسد و از خود دور کند، خود را درک کند و به دریای حقیقت بپیوندد و راه رسیدن به فطرت را طی کند. لذا طراحان باید با استفاده از تکنیک و معماری پلان های قدیمی، و بهره گیری از آنها در خانه های عصر حاضر جهت بهبود کیفیت زندگی و رسیدن به آرامش نسبی استفاده کنندگان تلاش کنند. چرا که خانه محلی برای رسیدن به آرامش و گرفتن انرژی دوباره می باشد و این آرامش می تواند در زندگی اجتماعی و روابط ما با دیگران تاثیر بسزایی داشته باشد.