اغلب زنان و در برخی از موارد مردان انتظار دارند که قبل از آنکه خود چیزی به زبان آورده باشند، طرف مقابل نیازها، خواسته ها و انتظارات آنها را ذهن خوانی و پیشگویی نماید؛ با این توجیه که اگر واقعا مرا دوست داشته باشد، باید بداند که من چه انتظارات و خواسته هایی دارم و اگر من خودم آنها را بر زبان بیاورم، دیگر وصله زبان خودم خواهم بود و ارزشی ندارد.
از آنجایی که سنسورهای احساسی زنان بسیار دقیق هستند، معمولا از گفته ها یا رفتارهای مردان، نیازهای آنان را تشخیص ( نه پیش بینی و ذهن خوانی) داده و سعی می کنند آنها را برآورده نمایند و متقابلا نیز انتظار مشابهی از مرد دارند؛ اما نمی دانند که مردان از این نعمت بی بهره اند و تا زمانی که به طور آشکار و شفاف از مرد چیزی نخواهند، قادر به تشخیص نیازهای زن نبوده و نمی تواند ذهنیات او را حدس بزند؛ لذا وقتی مرد اظهار می دارد که من از کجا باید می دانستم که تو فلان چیز را می خواهی؛ زن می گوید که فلان وقت که من برایت اشاره کردم، معلومه که اصلا به گفته ها و خواسته های من توجه نداری و مرا آدم حساب نمی کنی.
این امر بر اساس دو ویژگی و تفاوت اساسی زیر صورت می گیرد:
الف) اشاره در برابر تاکید
زنان دوست دارند نیازهای دیگران را پیش بینی کرده و یا به محض احساس نیاز یا خواسته دیگران، آن را به یاد سپرده و حتما برآورده نمایند، لذا برای خواسته های خود نیز فقط اشاره ای کرده و به انتظار می مانند، به این امید که مرد آن را گرفته و انجام خواهد داد.
در برنامه مغزی مردان برای رفع نیاز، حتما باید فرد آن را به صورت رسمی خواسته و احتمالا چند بار تاکید و تکرار نماید؛ بنابراین آنان برای خواسته های خود همیشه تاکید کرده و آن را تکرار می کنند، به همین جهت چیزی که از طرف زن تاکید و تکرار نشود یعنی اهمیتی نداشته است؛ اگر داشت حتما این کار را می کرد؛ پس موضوع منتفی است. در حالی که زن برای برآورده شدن آن لحظه شماری کرده و نهایتا چنین نتیجه گیری می کند: اگر به من اهمیت می داد، حتما این کار را می کرد، پس مرا دوست ندارد. مرد نیز با شنیدن این جمله شوکه شده می گوید چه ربطی به دوست داشتن دارد تو فقط یک بار گفتی، من هم که سرم شلوغ بود کلا فراموش کردم؛ بنابراین یک موضوع با اهمیت یکسان برای این دو جنس، درخواست های کاملا متفاوتی را می طلبد.
ب) بیان شفاف و غیرشفاف
زنان معمولا درخواستهای خود را در لفافه و غیرمستقیم بیان می دارند و انتظار دارند که مرد مطلب را گرفته و آن را برآورده نماید که معمولا مردان از این کار عاجزند مثلا وقتی در بازار قدم می زنند زن می گوید: عجب ادکلون خوش بویی؛ یعنی اینکه دوست دارم اونو برام بخری. مرد طبق واژه نامه خود آن را تغییر نموده و به عنوان یک نظر درباره آن موضوع قلمداد کرده و چنین می گوید: خوب اگر همسرم واقعا از آن خوشش می آمد حتما از من می خواست آن را بخرم، پس زیاد ضرورتی ندارد و همان جا فراموش می شود؛ ولی زن از این کار رنجیده و آن را به حساب بی اعتنایی مرد گذاشته و می گوید اگر همسرم برام ارزش قائل می شد، اونو برام می خرید. او نمی داند که برای درخواست خود باید حرف خود را به طور مستقیم و شفاف ادا نماید. اما اگر مرد بگوید عجب بوی قورمه سبزی ای، زن بلافاصله آن را به خاطر سپرده و در اولین فرصت برای شوهرش درست خواهد کرد.
همین قصاوت ها و انتظارات غیب گویی هستند که موجب قضاوت های غلط شده و در نهایت منجر به اضطراب، احساس طردشدگی، تخریب رابطه، ناسازگاری، خشونت، افسردگی، فاصه عاطفی و غیره می گردند، پس مراقب آنها باشید.