گرچه هر انسانی به قدردانی نیاز دارد؛ ولی نیاز مردان به این امر بیش از زنان است. همان گونه که زنان نسبت به مردان نیاز بیشتری به ابراز علاقه دارند، تقدیر و قدردانی از زحمات مرد بر قدرت او می افزاید. در صورتی که زن و فرزند از زحمات مرد قدردانی نمایند مرد احساس غرور نموده و هر گونه خستگی از جسم و روحش خارج می شود. قدردانی برای هر دو طرف در زمینه هایی مثل زحمات و تلاش های یکدیگر_ ملاحظات و حمایت های عاطفی- محبت ها و به یاد هم بودن ها- پاسخگویی به نیازهای جنسی هم- خوش قولی ها و سایر موارد می تواند صورت گیرد. قدردانی در واقع نوعی بازخورد مثبت است تا به طرف مقابل نشان دهید که زحمت ها و محبت هایش نادیده گرفته نشده و بی پاسخ نمانده است؛ بنابراین او را بیشتر به ادامه رفتارهای مثبت و سازنده اش ترغیب نموده و یک نوع تقویت و انگیزه مثبت برای ادامه رفتارهای دلخواه شماست؛ اما نقطه مقابل آن بی تفاوتی و قدرنشناسی است که دو مشکل عمده در جریان زندگی می تواند ایجاد کند:
- اولا با بی تفاوتی، بی اهمیتی و رفتار طلب کارانه شما رفتارهای مثبت و سازنده وی خاموش شده و دیگر انگیزه ای برای تکرار و ادامه باقی نمی گذارد.
ثانیا بی تفاوتی شما به منزله این است که هر کاری که کرده از روی وظیفه بوده و نیازی به قدردانی شما نیست و این در حالی است که اگر در مورد خود شما این بازخورد منفی صورت گیرد، کما اینکه وظیفه همسری شما نیز بوده باشد احساس می کنید که ارزش و نقش شما به عنوان خدمتکاری بیش نبوده و حسابی عصبی و سرخورده می شوید.
در مقابل نیاز مرد به قدردانی، ابزار علاقه مستمر برای زن از اهمیت حیاتی برخوردار است. آنان به صورت روزمره به تمدید میثاق مرد مبنی بر اینکه همسرش را دوست دارد و در کانون توجه اوست نیاز مبرم دارند. تکرار و تمدید دوستت دارم ها و نشان دادن علاقه روزمره همیشه برای زن تازگی داشته و بر نشاط او می افزاید، اما از آنجایی که عشق مردان حالتی درونی داشته و به صرت قراردادی دائم د ذهن او ثبت می گردد، نیازی به تکرار نمی بینند و از تکرار بیشتر آن خسته می شوند.