رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۲:۴۸:۱۵ ۲۰۲۵/۲۳/۰۴     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

آزمون ها در تشخیص صحیح آلزایمر بسیار مهم اند؛ آنها ارزیابی خواهند کرد که آیا بیمار در حال حاضر در مسیر ابتلا به بیماری آلزایمر با نوع دیگری از زوال عقل قرار دارد یا نه و اگر پاسخ مثبت است فاصله او با این بیماری ها چقدر است. این آزمون ها به لحاظ بالینی معتبرند و پیچیدگی های بسیار دارند، به نحوی که تمامی حوزه های شناخت و حافظه را پوشش می دهند، از جمله کارکرد اجرایی، توجه، سرعت پردازش، سیالی کلامی حافظه ( به خاطرآوری فهرستی از کلمات)، حافظه منطقی ( به خاطرآوری عبارتی که در میانه یک پاراگراف به فرد ارائه شده است)، حافظه تداعی گر (یافن ارتباط میان نام و چهره)، حافظه فضایی (موقعیت اشیای قرار گرفته شده در اتاق) و حافظه معنایی (مثلا اینکه فرد می تواند طی یک دقیقه چند حیوان نام ببرد). پیچیدگی ها و ظرایف  این آزمون ها سرنخ های مهمی در باب وضعیت احتمالی مغز بیمارانی که در مراحل اولیه تغییر شناختی قرار دارند و بیماری شان با افزایش سن در حال پیشرفت است، در اختیار ما قرار می دهند. مهمتر از همه اینکه، چنین آزمون هایی کمک می کنند تا ما میان پیری طبیعی مغز و تغییرات احتمالی منتهی به زوال عقل، تمایز قائل شویم. یکی از بخش های مهم آزمون شناختی حس بویایی بیمار را ارزیابی می کند. آیا آنان می توانند مثلا به درستی عطر قهوه را تشخیص دهند؟ نورن های بویایی از نخستین نورن هایی هستند که تحت تاثیر بیماری آلزایمر قرار می گیرند. سایر تغییرات کمتر سنجش پذیر افراد در مسیر ابتلا به بیماری آلزایمر، از جمله تغییر در گام برداشتن، حالات چهره حین گفت و گوها و حتی ردیابی های بصری، را به راحتی شناسایی می کنند. این تغییرات احتمالا ظریف اند و برای افراد غیرمتخصص به آسانی قابل تشخیص نیستند. ولی افراد ماهر قادر به یافتنشان هستند. دشوارترین بخش آزمون ها تفسیر نتایج آنها با هدف تمایزیابی میان انوع مختلف بیماری های پیش رونده عصبی و زوال عقل است. زوال عقل پیشانی و عروقی عمدتا بر قطعه پیشانی مغز، یعنی ناحیه مسئول کارکردهای اجرایی نظیر توجه، سازمان دهی، سرعت پردازش ذهنی و حل مسئله، تاثیر می گذارند. بنابراین این نوع از زوال عقل توانمندی های شناختی رده بالای فرد را زایل می سازند. از سوی دیگر، بیماری آلزایمر، عمدتا قطعات گیجگاهی مغز را تحت تاثیر قرار می دهد و از این رو مشخص ترین نشانه های این بیماری به حافظه، زبان و پردازش شنوایی (شکل دهی به گفتار و درک آن) مربوط می شوند. آلزایمر را می توان با آزمون سطوح آمیلوئید در مایع مغزی- نخاعی تایید کرد.
یکی از دلایل دشوار بودن تشخیص آلزایمر و زوال های عقلی مرتبط بدان این است که مغز به غایت پیچیده ما در جبران آسیب دیدگی هایش مهارت بالایی دارد، به نحوی که قادر است مراحل آغازین تخریب عصبی را پنهان کند. به گفته فرانسیسکو گونزالس- لیما، عصب شناس رفتاری دانشگاه تگزاس در آستین، وقتی ما فکر یا برداشتی در ذهنمان داریم، فقط یک شبکه عصبی مسئول این بینش های ذهنی نیستند، بلکه بسیاری از شبکه های منفرد هم به تحوی توامان بر آنها کار می کنند. چه بسا هر یک از این شبکه های موازی به جمع بندی متفاوتی از هم دست یابند. بنابراین، وقتی می گوییم: من درمورد فلان مسئله دودول هستم، به لحاظ علمی گزاره نادرستی نگفته ایم. سپس، مغز متداول ترین پاسخ را برمی گزیند. این یعنی در دستگاه عصبی مرکزی ما، نیروهایی موازی تعبیه شده اند. هرچه در طول زندگی مان، از طریق آموختن، کسب تجربه یا به واسطه پرورش مهارت های پیچیده نظیر سخن گفتن به زبانی خارجی یا نواختن آلتی موسیقی، تعداد بیشتری از این شبکه ها و شبکه های فرعی را شکل دهیم، در برابر ابتلا به زوال عقل مقاوم تر خواهیم شد. در این حالت مغز می تواند کم و بیش به کارکرد طبیعی خود ادامه دهد، حتی اگر برخی از این شبکه ها مختل شوند. این توانمندی های کسب شده ذخایر شناختی نامیده می شوند و آشکار شده است که به برخی از بیماران کمک می کنند تا در برابر نشانه های بیماری آلزایمر مقاومت کنند. به نظر می رسد در این دسته از افراد، مدت زمان بیشتری زمان می برد تا بیماری بتواند کارایی ذهنی آنان را تحت تاثیر قرار دهد.

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب