رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۲:۱۶:۲۰ ۲۰۲۵/۱۹/۰۴     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

گرچه بیماری آلزایمر برای نخستین بار در اوایل دهه ۱۹۰۰ نام گذاری شد، پدیده ای ذیل عنوان خرفتی از ایام دور مورد توجه بوده است. افلاطون بر این باور بود که چون بالاتر رفتن سن انواع مختلفی از فراموشی ها و سفاهت ها را به همراه می آورد. مردان مسن تر برای نشستن بر جایگاه رهبری، که نیازمند تیزهوشی و قضاوت است، گزینه های مناسبی نیستند. ویلیام شکسپیر هم، در نمایشنامه شاه لیر، سیمایی فراموش نشدنی از پیرمردی را ترسیم می کند که با ذهن ضعیف خود در حال دست و پنجه نرم کردن است.
این باور که چنین وضعی احتمالا نوعی بیماری است نخستین بار توسط دکتر آلویز آلزایمر مطرح شد. وی روان پزشکی بود که به عنوان مدیر در یک تیمارستان ایالتی در شهر فرانکفورت آلمان کار می کرد. دکتر آلزایمر، در سال ۱۹۰۶، هنگام انجام دادن کالبدشکافی بر بیماری به نام آگوسته دتر، زنی در میانه پنجاه سالگی که طی سال های پایانی عمرش از فراموشی، توهمات، پرخاشگری و سردرگمی رنج می برد، به این نتیجه رسید که مغز دتر نقایصی آشکار دارد.  نورن های او درهم تنیده و تارعنکبوت مانند بودند و با ماده ای سفیدرنگ، دندانه دار و عجیب پوشانیده شده بودند. دکتر آلزایمر این وضعیت را بیماری آلزایمر نام نهاد. با این همه پس از فوت دکتر آلزایمر در سال ۱۹۱۵ ( بر اثر عوارض ناشی از سرماخوردگی در سن پنجاه سالگی)، بیماری شناسایی شده توسط او به مدت حدود پنجاه سال به ورطه فراموشی سپرده شد و همراه با سایر بیماری های عصب شناختی کمتر متداول نظیر هانتینگتون، پارکینسون و نیز زوال عقل جسم لوی، به دالان گمنامی فرو غلتید.
در اواخر دهه ۱۹۶۰ دانشمندان پذیرفتند که زوال عقل ناشی از سالخوردگی نوعی بیماری است و نه یکی از پیامدهای طبیعی پیری، سه روان پزشک بریتانیایی با نام های گری بلسد، برنارد تاملینسون و مارتین راث مغز هفتاد بیمار فوت شده بر اثر زوال عقل را بررسی کرده و دریافتند که مغز بسیاری از آنها به همان پلاکها و درهم تنیدگی هایی دچار است که آلویز آلزایمر مشاهده کرده بود. مطالعات بیشتر آشکار ساخت که ظاهرا شدت اختلالات شناختی بیمار با میزان پلاک های یافت شده در مغز او ارتباط دارد. درنهایت، پزشکان بریتانیایی نتیجه گرفتند که این بیماران به بیماری آلزایمر مبتلا بوده اند. کمی بیش از یک دهه بعدتر، در اوایل دهه ۱۹۸۰، گروهی از پژوهشگران دیگر ماده موجود در پلاک ها را شناسایی کردند؛ این ماده نوعی پپتید بود که آمیلوئید بتا نام گرفت. از آنجایی که آمیلوئید بتا اغلب در صحنه جرم یافت می شود، فورا این ظن به وجود آمد که این ماده یکی از دلایل اصلی بیماری آلزایمر است. آمیلوئید موجب تجمع پروتئین دیگری به نام تاو می شود که به نوبه خود التهاب عصبی و نهایتا کوچک شدن مغز را در پی می آورد. تاو احتمالا مسئول پدیدآیی همان درهم تنیدگی های عصبی بود که آلویز آلزایمر آنها را در مغز آگوسته دتر دیده بود. اما برخی از دانشمندان هم در مورد این ایده که آمیلوئید سب ساز تمامی موارد بیماری آلزایمر است، آشکارا تردید داشته اند و برای تایید تردیدشان هم شکست های دارویی را شاهد می آورند، در عین حال مطالعات دیگری هم صرفا همبستگی ضعیفی میان میزان بار آمیلوئید مغز بیمار و شدت بیماری او را نشان می دهند.

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب