وسواس شامل افکار، تصاویری است که به نوعی مزاحم و ناخواسته تجربه می شوند و همچنین با رفتارها یا اعمال ذهنی تکراری و وقت گیر، مشخص می شود. این افکار و اعمال موجب رنج بسیار و مختل شدن چشمگیر عملکرد فرد در حوزه های مختلف زندگی و کاری می شوند. همزمان با رشد نظریه هایی درباره سبب شناسی، علامت شناسی و درمان وسواس، درباره جنبه های عصب روان شناختی وسواس نیز یافته های جدیدی ارایه شده است. هدف علم عصب روان شناسی، فهمیدن ساختار و عملکرد مغز است. این ساختار و عملکرد که به فرایندهای روان شناختی خاصی مانند شناخت و هیجان و رفتارها مربوط است شامل فرایندهای توجه، کارکردهای حافظه، استدلال انتزاعی، انعطاف پذیری شناختی، سرعت پردازش، عملکرد حرکتی و عملکرد حسی ادراکی می شود. مطالعات کارکردی و ساختاری عصبی و بررسی های بالینی نشان داده اند که در کارکردهای قشر پیشانی پشتی جانبی نواحی زیرقشری و نیمکره راست تغییراتی به وقوع می پیوندد که تحت عنوان ویژگی های پاتولوژیک وسواس مشخص گردیده اند. تحقیقات اخیر نشان می دهد که افراد مبتلا به وسواس در چندین حوزه مانند تصمیم گیری، توجه پایدار، سرعت پردازش، حافظه کلامی و توانایی های دیداری- فضایی بدتر عمل می کنند. بسیاری از بیماران مبتلا به وسواس درجاتی از کندی را نیز در اجرای وظایف روزمره خود نشان می دهند که پیامد ثانویه تشریفات وقت گیر، اعمال اجباری و بررسی مکرر رفتار و یا افکار وسواسی است. وسواس معمولا با روش های مختلفی درمان می شود که شامل روان درمانی، دارودرمانی، یا ترکیبی از این دو است. یکی از روش های موثر در درمان وسواس، درمان رفتاری- شناختی است که بخصوص نوعی از آن به نام پیشگیری از پاسخ بسیار موثر است. آر تی ام اس یا تحریک مغناطیسی جمجمه ای یک روش غیرتهاجمی است که ازمیدان های مغناطیسی برای تحریک مناطق خاصی از مغز استفاده می کند. این روش می تواند به کاهش علائم وسواس کمک کند به خصوص در مواردی که روان درمانی و دارودرمانی نتوانسته اند نتایج مطلوبی به دست آورند.
field_video