آسیب جنسی از چالش برانگیزترین معضلات محیط کار است که می توان آن را پدیده ای جهانی در نظر گرفت؛ به طوری که هم کشورهای توسعه یافته و هم کشورهای جهان سوم با این معضل رو به رو هستند. در آمریکا ۳۳میلیون زن شاغل، آسیای جنوب شرقی مانند چین ۱۳ درصد و ژاپن ۱۰ درصد از زنان شاغل حداقل یکبار تجربه آسیب جنسی را در محیط کار خود داشته اند. در ایران آمار دقیقی از آسیب جنسی در کشور وجود ندارد با این حال بر اساس تحقیقی که در حوزه خبرنگاران زن انجام گرفته است، ۹۰ درصد آنان دست کم یکبار در راه تهیه خبر مورد آسیب جنسی قرار گرفته اند. آسیب جنسی اثرات مخربی بر قربانیان خود (زنان شاغل) دارد. این آسیب می تواند باعث اختلال های روانی از جمله خلقی، افسردگی، پرخاشگری، پرخوری، سوء مصرف مواد و الکل، استرس پس از سانحه و حتی منجر به خودکشی در قربانیان شود. همچنین آسیب جنسی، خشنودی شغلی و تعهد سازمانی قربانیان را کاهش و میزان کناره گیری از کار و ترک از خدمت آنان را به طور چشمگیری افزایش می دهد. آسیب جنسی طیف وسیعی از رفتارها را شامل می شود و می تواند اشکال متنوعی به خود بگیرد. هر نوع نگاه، لفظ و تقاضاي ایجاد رابطه که به نوعی مضمون جنسی داشته باشد و بدون رضایت زنان بر آنها تحمیل گردد و آنها را در وضعیت حقارت، مرعوب شدن، تهدید، آزار قرار دهد، می تواد آسیب جنسی تلقی شود. اغلب درخصوص آسیب جنسی به نظر می رسد جاذبه جنسی دلیل وقوع آسیب باشد؛ در حالی که قدرت می تواند عامل اصلی آسیب جنسی در محیط کار باشد. هنگامیکه اختلاف قدرت در سازمان وجود داشته باشد، آسیب جنسی به احتمال بیشتری اتفاق خواهد افتاد. قدرت مشروع مدیر و یا سرپرست این اختیار را به منبع قدرت می دهد که زیردست خود را به هر آنچه که مد نظرشان است، مجبور کنند. در موقعیت هایی چون ارزیابی عملکرد، افزایش حقوق، موافقت برای ارتقا یا قائل بودن مزایا درخور توجه و موارد مشابه، منبع قدرت افراد کم قدرت را درموقعیت های دشوار قرار می دهند تا به خواسته های آنان تن دهند. از آنجایی که اثربخشی سازمان های امروزی بیش از هر چیزی به منابع انسانی آن سازمان بستگی دارد و افراد حدود یک سوم از روز خود را در محیط کار می گذرانند و به نظر می رسد حتی پس از پایان ساعات کاری هنوز به آنچه در محیط کار بر آنها گذشته می اندیشند. بنابراین دور از ذهن نیست که بهبود شرایط فیزیکی و روان شناختی محیط کار، برون داده های سازمانی و در عین حال عوامل مرتبط با زندگی خانوادگی و اجتماعی فرد، اثرات چشمگیری داشته باشد.