در جهان معاصر کودک همسری در متن بسیاری از جوامع جریان دارد. دختران و پسران زیر سن قانونی، حتی کمتر از ۱۱ سال مجبور به ازدواج می شوند. در اینجا علل گرایش به کودک همسری را مورد بررسی قرار می دهیم:
- دختران منتظر رسیدن همسری هستند که آنها را از صمیم قلب دوست دارد و آمده او را از وضعیتی که در آن به سر می برد رها کند. این نگاه زمانی که با فیزیک بدنی مناسب همراه می شود می تواند به عامل زمینه ساز ازدواج زودرس بدل شود. تحقیقات نشان داده است که بلوغ جنسی زودرس بیشترین مورد زمینه ساز کودک همسری است. بلوغ زودرس نوعی تمایل به خودنمایی به وجود می آورد، فرد می خواهد در جمع مطرح شود و توانایی هایش را به ویژه توانایی های جنسی اش را پررنگ کند، فرد می خواهد به هر طریق میل به ابراز رشد و بلوغ خود را جبران نماید. این مسئله به ویژه زمانی که در جمع دوستان و همکلاسی ها وارد می شوند شکلی حیثیتی پیدا می کند و فرد با اصرار سعی می کند بلوغ جنسی خود را با ایجاد ارتباط با جنس مخالف نشان دهد و اثبات نماید. در مقابل چنین رفتارهایی از سوی دختران جوان،والدین احساس می کنند با ازدواج کودک، به نوعی امنیت جسمی و جنسی او را با حفظ دوشیزگی تضمین می کنند.
- رهایی از کنترل خانواده که اغلب بر پایه مردسالاری و نیز براساس اعتقادات مذهبی انجام می یابد دلیل دیگر تمایل به ازدواج زودرس عنوان شده است. پدر سالاری در امر ازدواج کودک، بدین معنی است که نقش پدر نسبت به خود دختر و خواسته های او پررنگتر است. چنین مواردی در ازدواج اجباری آنان در سن زیر قانونی بسیار موثر است. مرد سالاری در قالب تصمیم گیری توسط مردان برای زندگی زنان در جنبه های مختلف، از لباس پوشیدن گرفته تا انتخاب دوست و معاشرت با اطرافیان رخ می دهد و یکی از علل مهم زمینه ساز برای ازدواج در سنین پایین است. پس از عوامل زیست شناختی و فرهنگی، عوامل اجتماعی مثل موقعیت محل زندگی و اعتقادات و هنجارهای عرفی در بسترسازی ازدواج زودرس دختران مهم است و این عوامل می توانند به عنوان بازیگر خط مقدم هر نوع تغییر رفتاری را در سطوح شخصی، گروهی یا اجتماعی به وجود آورند. به عنوان مثال محیط مدرسه یا محیط هایی که به ویژه دختران جوان در آن مراودات صمیمانه ای با هم دارند نوعی موقعیت در زندگی است که باعث می شود رفتارهای آنها بر هم اثر بگذارد. در این میان انجام یک رفتار ناهنجار یا خلاف عرف جامعه زمانی که از سوی برخی دختران مورد بحث قرار می گیرد زمینه تکرار آن رفتار را در بقیه هم ایجاد می کند؛؛ این مسئله می تواند در اثر چشم و هم چشمی، حسادت یا ابراز وجود در میان دیگران تشدید شود.
- فشار اجتماعی مربوط به موقعیت جغرافیایی زندگی نیز از جمله دیگر عوامل اجتماعی در این زمینه است. در جوامعی که ازدواج کودکان شایع است، یک فشار اجتماعی در سازگار ساختن آنها با فرهنگ و سنت محل سکونت وجود دارد که در صورت عدم تطابق و ناسازگاری، منتهی به تمسخر، مذمت یا شرم خانواده می شود. مثلا افزایش سن، از یک مقدار عرفی خاص و برابر نبودن پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانوادهای طرف ازدواج. این طرز فکرها با گذشت زمان به باور تبدیل می شود.
- اگرچه بیان می شود فقر اقصادی یکی از مهمترین علل زمینه ساز کودک همسری است، تحقیقات نشان داده است که مسائل اقتصادی، پس از عوامل فردی، فرهنگی و اجتماعی، به عنوان زمینه ساز پدیده کودک همسری حائز اهمیت است. تاکید نظرات اقتصادی بر آن است که افراد در صورتی مبادرت به ازدواج می کنند که وضعیت اقتصادی آنها پس از ازدواج بهتر از وضعیت قبل از ازدواج باشد یعنی فرد انتظار دارد تشکیل خانواده برای او شرایط اقتصادی بهتری به همراه داشته باشد.
اگرچه موضوع بلوغ زودرس و ساختار جسمی بیشتر تحت تاثیر ویژگی های ژنتیکی افراد است اما نوع برخورد با این موضوع بستگی به محل زندگی، سبک زندگی و تعاملات اجتماعی محیط دارد و مسائل اجتماعی و فرهنگی مسئله بلوغ زودرس را در پدیده کودک همسری تشدید می کند.