یکی از پیچیده ترین و حساس ترین مسائل بین زن و شوهر، چگونگی برقراری ارتباط کلامی و گفت و شنود بین آنان است. با توجه به اینکه بیشترین وقت مشترک زوج ها صرف گفت و شنود با هم می شود، بنابراین کیفیت و کمیت گفت و شنود و مذاکره بین زن و شوهر مهمترین نقش را در خوشبختی، موفقیت و تداوم زندگی مشترک و یا شکست و ازهم پاشیدگی آن برعهده دارد. با توجه به آمار کشورهای پیشرفته، بیش از ۵۰ درصد طلاق ها به علت عدم ارتباط صحیح کلامی و احساسی بین زن و شوهر صورت می گیرد. در ارتباط کلامی، نحوه صحبت، لحن کلام، کلمات و اصطلاحات به کار گرفته شده، موضوع، وقت و مکان مذاکره برای طرفین حائز اهمیت است. به عبارتی ساده، اگر ارتباط کلامی با چهره ای گشاده و با مهر و محبت، به موقع و با کلمات و لحنی مثبت و اطمینان بخش و دلگرم کننده همراه باشد، در شنونده آرامش، امنیت و احساس رضایتمندی ایجاد می کند، اگرچه موضوع صحبت برای مخاطب یا طرفین همراه با خبرهای بد و ناراحت کننده باشد. برنامه ریزی ذهنی مردان با زنان از بسیاری جهات با هم متفاوت است؛ درواقع، زنان و مردان در مورد گفت و گو، دو گونه فکرکرده و به طور متفاوت عمل می کنند؛ مرکز گویش و شنیداری در زنان در دو نیمکره مغزشان قرار داشته و بزرگتر و پراکنده از هم هستند، درحالی که مرکز گویش و شنیداری مردان کوچک بوده و فقط در نیمکره چپ مغزشان قرار دارد. بزرگ بودن مراکز گفتاری و شنیداری در زنان ابزار قدرتمندی هستند که زنان به آن وسیله، می توانند به راحتی با دیگران ارتباط کلامی برقرار کرده و احساس های خود را به راحتی بیان کنند. خانم ها رابطه گرا هستند و با ایجاد رابطه و حرف زدن و نشان دادن احساسات و عواطف خویش و جلب حمایت و تأیید همسر و دیگران احساس رضایت کرده و از زندگی لذت می برند. در این راستا، زنان تصور میکنند چون شوهرشان را دوست می دارند، می بایست به آنان کمک کنند تا شرایط زندگی شان بهترشده و با توجه به آگاهی، تجربه و بینش خود به دنبال فرصتی می گردند که به شوهرشان بگویند چه بکند و چه نکند تا شوهرشان در همه زمینه ها بیشتر رشد کند.