رفتن به محتوای اصلی
امروز: ۰۱:۲۳:۴۶ ۲۰۲۵/۲۳/۰۴     ورود
EN - FA

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

 

 

 

 

 

 

 

 

برای تبلیفات در سایت

درمانگر وجودی کارش کشف مجدد انسان در فرهنگ تجزیه شدن ( تکه تکه شدن) و از خود بیگانگی است و در واقع به تجربه های حال حاضر خود اهمیت می دهد. تکیه تحلیل بر بودن در جهان است. هدف درمان این است که بیمار وجود خود را واقعا و نه به صورت از خود بیگانه تجربه کند و افزایش هوشیاری یکی از فرایندهای مهم است تا بتواند از توانایی بلقوه خود آگاه شود و به آن عمل کند، به کمال انسانی خود دست یابد، با تکیه بر کنون و به طور معنی داری خودش باشد، با خودش و دیگران ارتباط واقعی تری داشته باشد، با برخی از مشکلات بدون احساس ناکامی، خشم یا اضطراب زندگی کند و آنها را بپذیرد. یعنی محدودیت هایی را بپذیرد که جزیی از وجود انسان است. در درمان وجودی انسان به وجود خود و وقایع موثر بر آن آگاه می شود، این امر تصمیم گیری را برای انسان ممکن می سازد و طبعا انسان مسئول انتخاب های خویش است. انسان آزاد است و چیزی است که خود از خود می سازد، وراثت، محیط و تربیت و فرهنگ بهانه است. این عامل های خارجی محدود کننده هستند ولی تعیین کننده نیستند. انسان به حکم داشتن رابطه بودن با دنیا، در حال رشد و شکوفا کردن استعدادهای نهفته خویش است. مرگ حقیقت مطلق زندگی است و به حیات واقعیت می بخشد. نیستی سرچشمه اضطراب، خصومت و پرخاشگری است. در تحلیل وجودی باید بیمار را با توجه به روابطی که خود او با جهان، با اطرافیان و با خودش برقرار می سازد، درک کند. درمانگر به بیمار کمک می کند که به خود قابل اعتماد تبدیل شود. به زبان دیگر به میزانی از تحقق خود دست یابد که بتواند وحدت و تمامیت خود را حفظ کند. روان شناسان هستی گر به شناخت علایم و آثار مرضی بدان گونه که به وسیله روان پزشکان متقدم پیشنهاد شده است تلاش ندارند، بلکه، بیشتر فعالیت های خود را مصروف شناخت حالت هایی نظیر سرگردانی، احساس تنهایی و جدایی از دیگران و احساس پوچی و فقدان هویت شخصی و ازخود بیگانگی کرده اند.

field_video
کپی رایت | طراحی سایت دارکوب