
پیشینه آموزش زبان های خارجی در کشور ما به طور جدی از دوران دارالفنون و آشنایی ایرانیان با آموزش های اروپایی آغاز گشت. در ابتدا آموزش زبان فرانسه و تا حدودی زبان آلمانی در مدارس مدرن ایران رواج یافت اما با گسترش نفوذ حوزه فرهنگ و سیاست آنگلو-آمریکایی، زبان انگلیسی به عنوان مهمترین زبان خارجی در کشور ما مطرح گردید. نفوذ زبان انگلیسی در ایران همسو با جریان بین المللی قدرت گرفتن زبان انگلیسی در جهان بوده است. کریستال(۲۰۰۳) معتقد است که زبان انگلیسی، زبان اول چهارصد میلیون گویشور و زبان دوم تقریبا همین تعداد گویشور در هفتاد و پنج کشور جهان است و تعداد فراگیران این زبان را بیش از یک میلیارد نفر برآورد می کند.
تردیدی نیست که سال های آغازین برای یادگیری زبان مادری حیاتی است. مطالعه روی کودکان رها شده یا منزوی نشان داده است که اگر گفتار انسانی را زود یاد نگیریم، جبرانش در آینده ساده نیست. اما موضوع جالب اینجاست که این مسئله برای یادگیری زبان بیگانه صادق نیست. مطالعهای در دانشگاه ام.آی.تی بر اساس یک آزمون آنلاین میان تقریباً ۶۷۰ هزار نفر نشان داد که برای کسب دانش دستورزبان انگلیسی در حد متکلمان بومی، دهسالگی بهترین زمان آغاز یادگیری این زبان است و پس از آن توانایی افول میکند. ولی این مطالعه درعینحال نشان داد که ما میتوانیم به مرورِ زمان همواره به زبانهای مختلف (ازجمله زبان خودمان) مسلط تر شویم. بهعنوان مثال، تسلط کامل بر دستورِ زبان خودمان حدود سیسالگی اتفاق میافتد. بچههای کمسن در یادگیری صریح بسیار ضعیفاند، چون کنترل شناختی و قابلیتهای توجه و حافظۀ لازم را ندارند. بزرگسالان در این کار بسیار بهترند. پس این از آن چیزهایی است که با افزایش سن بهبود مییابد. دانشمندان سه گروه مجزا را مقایسه کردند: هشتسالهها، دوازدهسالهها و تازهبالغها. امتیاز بالغها از هر دو گروه کمسنتر بیشتر بود، و دوازدهسالهها هم بهتر از بچههای کمسالتر عمل کردند. این یافته با نتایج یک مطالعۀ درازمدت روی تقریباً ۲۰۰۰ دوزبانۀ کاتالاناسپانیایی که انگلیسی میآموختند همخوانی دارد: آنهایی که دیرتر شروع کردند زبان جدید را سریعتر از آنهایی فرا گرفتند که در سن پایینتر شروع کرده بودند. به طور کلی، هر یک از مراحل زندگی مزیت متفاوتی در زبانآموزی دارد. در بچگی، گوش شنواتری برای صداهای مختلف داریم؛ نوپا که هستیم، با سرعت شگفتانگیزی میتوانیم لهجۀ بومی را بگیریم. در این رابطه کارشناسان آموزش کودک و زبانشناسان معتقدند کودکاني که قبل از دوره نوجواني به يادگيري زبان دوم بپردازند بهتر ميتوانند در زمينه تلفظ کلمات به طور صحيح و نزديک به صاحبان اصلي زبان عمل کنند. اما در بزرگسالی، دامنۀ توجه طولانیتر و مهارتهایی حیاتی مانند سواد داریم که اجازه میدهند دامنۀ واژگانمان را حتی در زبان خودمان بسط بدهیم. مطالعات بر روی ۱۷۰۰۰ کودک انگلیسی زبان که می خواستند زبان فرانسوی را یاد بگیرند؛ نشان می دهد که کودکانی که در سن یازده سالگی شروع به یادگیری زبان فرانسه کرده بودند بسیار بهتر از کودکانی که در سن ۸ سالگی این آموزش را شروع کرده بودند؛ عمل کردند. این مطالعه و تحقیق، یکی از بزرگترین مطالعاتی است که درباره یادگیری زبان دوم انجام شده است. همچنین مشخص شده است که نوجوانانی که قبل از ۱۵ سالگی شروع به یادگیری زبان دوم کرده اند؛ در حد یک فرد بومی می توانند کلمات را تلفظ کنند و صحبت کنند. از سوی دیگر کودکان بزرگتر از ۱۵ سال و همچنین کمی بزرگتر می توانند بهتر از کودکان خیلی کوچک یاد بگیرند و این به دلیل محدودیت های شناختی و تجربی است که در کودکان وجود دارد و این محدودیت ها در بزرگسالان وجود ندارد.
استاینبرگ ( ۱۹۹۹ ) اعتقاد دارد در محیط طبیعی، کودکان کوچکتر نسبت به بزرگسالان و کودکان بزرگتر راحت تر با افراد جامعۀ زبان دوم ارتباط برقرار می کنند، به هم ین دلیل زودتر زبان را می آموزند. افراد بزرگسال به خاطر این که می ترسند اشتباه صحبت کنند، کمتر سعی می کنند با دیگران ارتباط برقرار کنند. در محیط طبیعی شانس کودکان بزرگتر براي یادگیري زبان دوم، به خاطر حضور در مدرسه و تماس بیشتر با افراد جامعۀ زبان دوم، از بزرگسالان بیشتر است. دنیلا ترنکیچ، استاد روانشناسی زبان در دانشگاه یورک، میگوید: «نکتۀ مهمی که باید فهمید این است که، همراه با سن، بسیاری چیزها تغییر میکنند». زندگی بچهها کاملاً متفاوت از بزرگسالان است. لذا، به گفتۀ ترنکیچ، وقتی مهارتهای زبانی کودکان و بزرگسالان را مقایسه میکنیم، «دو چیز شبیه را مقایسه نکردهایم»و مثالی میزند که در نقل مکان یک خانواده به یک کشور جدید؛ نوعاً کودکان بسیار سریعتر از والدینشان زبان جدید را یاد میگیرند. ولی ممکن است علتش آن باشد که آنها دائماً آن زبان را در مدرسه میشنوند، درحالیکه والدینشان شاید فقط کار کنند. همچنین شاید احساسِ ضرورت یادگیری برای کودکان پررنگتر باشد، چون تسلط بر آن زبان برای بقای اجتماعیشان حیاتی است: دوست پیداکردن، پذیرفتهشدن، در جمع جاگرفتن. ولی احتمال آنکه والدینشان با کسانی معاشرت کنند که زبانشان را میفهمند (مثلاً مهاجران همقطارشان) بیشتر است. در کل یکی از دلایل این که کودکان سریع تر زبان دوم را یاد می گیرند، ممکن است این باشد که کودکان در این سنین یادگیری را جدیتر میگیرند و تمایل بیشتری به انجام این کار دارند. در کل بهترین زمان یادگیری زبان دوم را بعد از ۵ سالگی عنوان کرده اند و بعضی مقالات سن ۱۱ تا ۱۳ سالگی را که مغز رشد کامل خود را کرده است، بهترین زمان یادگیری زبان دوم عنوان کرده اند.