
مشکلات زمان خواب و بیدار شدن در طول شب، به منزله شایع ترین و آشفته سازترین مشکل کودکان نوپا و پیش دبستانی مطرح شده است. این مشکل به طور کلی شامل رفتارهای نشان دهنده امتناع در برابر خواب مانند مقاومت کلامی، گریه کردن، خارج شدن از رختخواب، رفتارهایی برای جلب توجه است. والدین اغلب در مورد سامان دهی خواب کودک خود احساس درماندگی و ناامیدی می کنند. افزون بر آن، این کودکان نسبت به همسالان بدون مشکلات خواب، مشکلات رفتاری زیادی نشان می دهند. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که شیوه های فرزندپروری و رفتار والدین نقش مهمی در تداوم و درمان شب بیداری دارد. یعنی نافرمانی کودک در زمان خواب نتیجه رفتار والدین یا مراقبان او است. پژوهش ها نشان می دهند ارتباط منفی مادر و کودک، با دشواری در خوابیدن و بیدار شدن کودک در طول شب، مشکل با آغاز خواب و در خواب ماندن، کیفیت و کمیت نامتناسب خواب رابطه دارد. روتین های مثبت یکی از برنامه های موثر رفتاری برای بهبود مشکلات خواب هستند. این برنامه زنجیره وار که با خواب رفتن کودک در رختخواب خود پایان می یابد و در آن رفتارهای ناخواسته او در زمان خواب مورد بی توجهی قرار می گیرند، اختصاصا" برای پیشگیری و درمان مبارزه با خواب و شب بیداری های مکرر پیشنهاد شده است.
روتین های مثبت: مادران باید یک برنامه منظم شامل چهار تا شش فعالیت کمتر محرک و هیجان انگیز را کودک تاکنون در برابر آنها مقاومت نداشته است، برای قبل از خواب تعیین کنند (همانند خوردن یک میان وعده سبک، مسواک زدن، دستشویی رفتن، پوشیدن لباس خواب و خواندن یک داستان ). مادران باید پس از اتمام هر گام از روتین، کودک را تحسین کنند و با اتمام برنامه از کودک بخواهند به رختخواب رود. هرگاه کودک پس از تکمیل روتین ها شروع به نافرمانی کرد، والد باید این رفتارها را نادیده بگیرد. اگر کودک رختخوابش را ترک کرد، دوباره او را در رختخواب قرار دهند و قاطعانه و اطمینان بخش اما با حداقل احساسات بگویند روتین تمام شد، الان زمان خواب است. نکته مهم قاطعیت و ثبات در اجرای مداوم برنامه پیش از خواب است.
ماهیت دلبستگی: ماهیت دلبستگی به عنوان یک عامل احتمالی در ارتباط با مشکلات خواب نوزادان و کودکان مطرح شده است. خواب شبانه شامل یک فرایند جدا شدن از مراقبان است و در واقع به منزله یکی از موقعیت های فعال کننده نظام دلبستگی کودک محسوب می شود. کودکان برای یک خواب مطلوب نیاز به احساس امنیت کافی برای تنها ماندن در یک حالت هشیاری کاهش یافته دارند و باید مطمئن شوند، جدایی در زمان خواب برای تدوام تعامل رضایت بخش روزانه با مراقب، تهدید کننده نیست. حساسیت مادر به این نیازها و نوع تعاملی که با کودک برقرار می کند، می تواند منبع تامین کننده این اطمینان خاطر باشد. کودکی که احساس امنیت می کند، آمادگی لازم برای روبه رو شدن با چالش ها و غلبه بر موقعیت های دشوار را کسب می کند. تعامل کودک و مادر در فعالیت های آرام بخش پیش از خواب از طریق تبادل اطمینان و ایجاد زمان اختصاصی، منجر به تقویت رابطه آنها با یکدیگر می شود و احساس امنیت خاطری را که کودک برای جدایی و به خواب رفتن نیاز دارد، به او می دهد. در واقع هر گاه زمان خواب فرا می رسد، کودک باید با عدم حضور و خارج از دسترس بودن مراقب خود مواجه شود. به همین دلیل تجربه رفتن به رختخواب اگر به درستی مدیریت نشود، می تواند باعث ناراحتی شود. اهمیت این مسئله به ویژه در دوره پیش دبستانی که کودک با یک انتقال بزرگ از جو آشنای خانه به یک محیط اجتماعی تر می رود و با حمایتگری کمتر روبه رو است، افزایش می یابد. این گذار، نظام دلبستگی را با چالش مواجه می کند، زیرا این دوره سنی، مرحله ای از زندگی است که برنامه زمان خواب از یک زمانبندی دلخواه در نوازدی و نوپایی، به زمانبندی اجتماعی شده که توسط عادات بزرگسالان اعمال می شود، تبدیل می شود.
قصه گویی: قصه گویی یک ابزار مناسب است که می تواند نوعی ارتباط دو طرفه و عاطفی بین کودک و والد ایجاد کند. فرصت قصه گویی به ویژه در زمان خواب، موقعیت صمیمانه ای را برای مادر و کودک فراهم می کند که می تواند به تبادل اطمینان منجر شود. قصه گویی با افزایش حساسیت و در دسترس بودن مادر که خود را به شکل نزدیکی عاطفی و فیزیکی به کودک، برقراری ارتباط کلامی با او و مهم تر از همه لذت بردن از بودن با کودک نشان می دهد. آرامش عاطفی را برای کودک به ارمغان می آورد و سلامت روانی کودک را در نتیجه یک تجربه صمیمانه و مداوم تضمین می کند. از این منظر، قصه گویی مادر، به عنوان ابزار ایجاد تعامل مثبت دو نفره است که از طریق آن، کودک با تصویری از در دسترس بودن و پاسخدهی مادر، برای جدا شدن و کاهش هشیاری در موقعیت خواب آماده می شود.
منابع
مقاله اثربخشی قصه گویی مبتنی بر دلبستگی بر کاهش مشکلات زمان خواب و بهبود رابطه کودک مادر، نشریه روانشناسی تحولی، دوره ۱۱، شماره ۴۳